1394-11-19 14:04
3121
0
27268
هیچگاه به من نگو که چشم های تو هرگز مرا ندید؛

گفتگو با روشندل گلستانی که ۸۳هزار شماره تلفن را حفظ است + تصاویر

گفتگوی ما با یکی از روشندلان شهرستان کردکوی استان گلستان نشان میدهد که معلولان ناتوان نبوده بلکه محدودیتی است که اگر فرصت برایشان مهیا گردد میتوانند که بصورت فعال در جامعه سهم گیرند.

به گزارش گلستان ما به نقل از رادکانا، تفاوت من با شما این است که شما دنیایتان را آن طوری می بینید که چشم هایتان می گوید، اما من دنیا را آن گونه می بینم که دلم می خواهد.

می توانم به سادگی از دیدن چیزهایی که شما را آزار می دهد چشم پوشی کنم اما معنایش این نیست که از دیدن زیبایی هایی که شما میبینید محرومم. من هم می توانم زیبایی ها را احساس کنم، ببویم، بشنوم و لمس کنم.

زیبایی فقط آن چیزهایی نیست که شما می بینید. چشم های دل من زیبایی هایی را می بیند که چشم های سر شما از دیدن آن محروم است.

من با چشم دل تو را به تماشا نشسته ام، زیباتر از بهار و روشن تر از سپیدی. می بینمت همیشه و هرجا…

پس هیچگاه به من نگو که چشم های تو هرگز مرا ندید

** در کشور ما مردم اکثرا معلولان را اشخاص قشر دوم و ناتوان شمرده، بدون اینکه این افراد بدانند که معلولیت ناتوانی نیست بلکه یک محدودیت است و در صورتیکه فرصت ها برای آنها مساعد شود معلولان می توانند همانند دیگر افراد جامعه رفتار و عمل کنند.

معلول به اشخاصی گفته می شود که نظر به عللی محدودیت هایی را دارا می باشند و اگر سهولت هایی برایشان فراهم شود می توانند که در جامعه بدون هیچ مشکلی کار و زندگی کنند.

گفتگوی ما با یکی از روشندلان شهرستان کردکوی استان گلستان نشان میدهد که معلولان ناتوان نبوده بلکه محدودیتی است که اگر فرصت برایشان مهیا گردد میتوانند که بصورت فعال در جامعه سهم گیرند.

تقی رستمانی معروف به تقی روشندل یا روشنفکر دارای همسر و دو فرزند دختر و پسر زندگی خوبی را درکنار هم سپری می کنند.

متن زیر حاصل گفتگوی خبرنگار رادکانا با تقی رستمانی یکی از روشندلان فرهیخته و موفق این دیار است:

DSC07513

 

متن گفتگو بدین شرح است:


** در نخست خود را معرفی نموده و بگوید که معلولیت شما از کدام ناحیه می باشد؟

اینجانب محمدتقی رستمانی معروف به تقی روشندل یا روشنفکر متولد 1348 در روستای ایلوار یکدانگه هستم.

از ناحیه چشم معلولیت دارم.

به مدت 17 ساله که اپراتور (تلفنچی) شبکه بهداشت و درمان شهرستان کردکوی هستم.

** علت نابینایی شما چه بوده است؟

من نابینای مادرزاد هستم. پزشکان علت نابینایی بنده را ازدواج فامیلی اعلام کردند.

** علت موفقیت شما در این شغل چه می باشد؟

“خواستن توانستن است” .

کوشش و تلاش علت موفقیت من بوده است. سال 65 برای دریافت مدرک تلفن (اپراتوری) که سه ماه دوره آموزشی آن بود من طی سه جلسه موفق به کسب این گواهی موردنظر شدم. خوشبختانه توانستم این موفقیت را کسب کنم و الحمدلله در این اداره شاغل شوم.

DSC07498

** دوستان و همکارانتان عنوان کردند شماره حدود 83 هزار شماره تلفن حفظ هستید، آیا صحت دارد؟

بله با پشتکاری که داشتم توانستم 83 هزار شماره تماس را حفظ کنم. شماره هایی که مربوط به شغلم می باشد و بخش زیادی هم شامل شماره های دیگر می شود.

عزیزانی که شماره های دانشگاه علوم پزشکی و یا مراکز درمانی هر شهرستان را بخواهند نیاز نیست از آنها شماره بگیرم بلکه خودم به صورت اتومات وار شماره را میگیرم و به آنها ارتباط میدهم.

** چطور این همه شماره حفظ شدید؟

مغز در زمان صبحگاه بیشترین آمادگی را دارد. روزی 50 الی 100 شماره را حفظ می کردم.

** شماره هایی که حفظ هستید مربوط به شغلتان هست یا شماره های دیگری را هم شامل می شود؟

شماره هایی مربوط به شغل و اداره می باشد. شماره های زیادی هم مختص افراد و مکان های دیگر می شود.

DSC07509

** آقا تقی مجرد هستی یا متأهل؟

بنده متأهل هستم. دوتا بچه دارم به نام های علی و فاطمه که الحمدلله سالم و سلامت هستند.

** موفقیت هایی که تا به امروز در زندگی تان داشتید؟

به فضل پروردگار تا به امروز در زندگی ام لنگ نماندم و موفقیت های بزرگی کسب کردم.

قبل از اینکه در شبکه بهداشت و درمان شاغل شوم در جشنواره ها شرکت می کردم. جشنواره هایی همچون میلاد امام زمان و دهه مبارک فجر که هواداران زیادی داشتم.

به مدت 10 سال هم مغازه خواروبارفروشی داشتم که با این تلاش و کوشش امورات زندگی را می گذراندم که شکست نخوردم و به لطف خدا روز به روز پیروزی های بیشتری را کسب می کردم.

** گفتید که مدتی در جشنواره هایی شرکت می کردید، آیا تا بحال توانستید مقام هایی در این قبیل جشنواره ها کسب کنید؟

با تعدادی از هنرمندان در جبهه های حق علیه باطل در هشت سال دفاع مقدس حضور بعمل می آوردیم و در آنجا به نقش آفرینی و هنرنمایی می پرداختیم که موفق به کسب لوح سپاس از سوی لشکر 25 کربلا و همچنین دریافت لوح سپاس از سوی تیپ مهندسی 45 جوادالائمه (ع) شدم.

 

** دوستانتان گفتند که شماره در نوازندگی (فلوت زنی) مهارت خاصی دارید، آیا صحت دارد؟

بله به خوبی می توانم برایتان فلوت بزنم.

DSC07521

** گفتید در جبهه های هشت سال دفاع مقدس هم حضور داشتید؟ به چه مدت؟

بله در جبهه حضور داشتم. 6 بار، هر بار به مدت دوماه در جبهه حضور داشتم.

هرچند از نظر بینای محروم هستم اما خوشبختانه خداوند استعداد فوق العاده ای به بنده داده و توانستم 6 بار در جبهه های حق علیه باطل شرکت کنم و دینم را به انقلاب ادا کنم و رزمندگان اسلام را با برنامه های انقلابی به فیض اکمل برسانم.

** خاطره ای خوب و بیادماندنی از جبهه های حق علیه باطل برایمان تعریف کنید:

در جبهه که حضور داشتیم باتوجه به اینکه نابینا بودم اسلحه کلاش را از یکی از همرزمانم گرفتم و گفتم بگذارید من هم یه چند تا تیر به سمت دشمن بعثی ملعون شلیک کنم که من سه تیر به سمت دشمن شلیک کردم اما دشمن فکر می کرد من حتما سالم هستم و دارم گرا می گیرم که ناجوانمردانه با خمباره 81 جوابم را دادند که نتوانستند مرا زخمی کنند.

** حضور شما در منطقه جنگی چه تأثیری بر روی رزمندگان اسلام داشت؟

در فاو که در گردان امام حسن مجتبی (ع) بودم سنگر به سنگر رزمندگان اسلام را به فیض اکمل می رساندم که مشخص بود رزمندگان اسلام با دیدن من روحیه فوق العاده ای می گرفتند.

DSC07499

** در جبهه مشغول به چه کارهای هنری بودید که رزمندگان اسلام تا اینقدر به شما علاقمند بودند؟

خوانندگی حماسی، سرودهای انقلابی، جوک و میان پرده اجرا می کردم.

** آیا برایتان سخت و دشوار نبود با اینکه نابینا بودید در جبهه حضور پیدا کنید؟

بله با وضعیتی که من داشتم حضور در جبهه سخت بود ولی عشق تمام وجودم را در برگرفته بود. “عشق به خدا و رسیدن به خدا”.

پسردایی من سردار شهید محمدباقر ساورعلیا فرمانده گردان امام حسن مجتبی (ع) لشکر 25 کربلا بود که بنده با عشق و علاقه و داوطلبانه سه بار به همراه این شهید بزرگوار به جبهه رفتم.

همچنین یکبار که در جبهه غرب حضور یافتیم جرقه ای در بین رزمندگان ایجاد میشد که آقای روشندل (رستمانی) چنان کرد و چنان کرد که این خود باعث میشد تا با روحیه و انگیزه ای شگرف دوباره به جبهه های حق علیه باطل بروم و به رزمندگان اسلام روحیه دهم.

DSC07514

** آیا بصورت داوطلبانه به جبهه می رفتید؟

بله کاملا داوطلبانه می رفتم.

** چه عاملی باعث شده بود که در جبهه حضور یابید؟

با هدفی که تمام وجودم را دربرگرفته بود. و آن اینکه “جلب رضایت خداوند متعال” و “شهادت در راه خدا” باعث شد تا در صف اول مبارزه علیه رژیم منفور بعث عراق حضور بعمل آورم.

بسیار آرزوی شهادت داشتم که متأسفانه این سعادت نصیب بنده نشد.

** آقا تقی رابطه شما با همکارانتان چطور می باشد؟

“مومنین با هم برادرند” . ما به طور برادرانه با هم بگو و بخند داریم و هستیم. الحمدلله تاکنون با کسی بدرفتاری نکردم و با همه خوب و خوشم و همه هم مرا دوست دارند.

** آیا خاطره ای بیادماندنی در محل کارت وجود دارد؟

عرض شود روزی آقای فاضلی از مخابرات گرگان به اداره ما آمدند تا کار با کامپیوتر را به من یاد دهند. ایشان به رئیس اداره ما گفتند این کامپیوتره و آقا تقی چون نابینا هستند برایشان سخته و نمی تونن یاد بگیرند.

بنده گفتم آقای فاضلی شما کار با این دستگاه را به بنده یاد دهید اگر یاد گرفتم که چه خوب اگر هم یاد نگرفتم که هیچ.

الحمدلله طی سه روز از این یک هفته موفق شدم کار با کیبورد و این کامپیوتر را یاد بگیرم و این برای من بهترین موفقیت در اینجا بود.

از نظر شماره گرفتن هیچ مشکلی ندارم و حتی با افراد سالم هم می توانم مسابقه دهم ولی بازم میدانم همان مقام اول را می توانم کسب کنم.

DSC07519

** آیا تا به امروز که 17 سال از خدمت شما در این اداره و این بخش می گذرد شماره ای را به اشتباه گرفتید و یا وصل کردید؟

تا به امروز بعد از گذشت 17 سال هنوز شماره ای را اشتباه نگرفتم و شماره ای را اشتباه وصل نکردم. کارم بسیار دقیق است.

** دوستان شما گفتند که شما در کار تعمیرات تلفن ثابت هم مهارت خاصی دارید؛ تأیید می کنید؟

بله درسته. تعمیرات تلفن های ثابت را انجام می دهم.

در زمینه تعمیرات تلفن های ثابت هم تخصص دارم و به تعمیر این قبیل گوشی های تلفن می پردازم.

** چطور تعمیر می کنید؟

بواسطه حس لامسه تعمیرات تلفن را انجام می دهم.

وقتی تلفن را باز می کنم به داخل آن دست می زنم و خوب حس می کنم که کجای این تلفن سوخته و یا مشکل دارد.

** آیا برای تعمیرات تلفن آموزشی دیدید؟

بله. سه الی 4 روز در مخابرات آموزش دیدم.

** درحال حاضر کجا زندگی می کنید؟

در روستای ایلوار یکدانگه زندگی می کنم.

** رابطه مردم ایلوار یکدانگه با شما چطوره؟

رابطه ای خوب و صمیمانه بین من و مردم ایلوار یکدانگه وجود دارد. رابطه ای که سراسر عشق، دوستی، صفا و صمیمیت را به همراه دارد.

** دارای چند برادر و خواهر هستید؟

دارای 5 برادر هستم.

DSC07515

** آیا غیر شما برادران دیگرتان هم نابینا هستند؟

سه تامون نابینا هستیم و دوتا سالم. برادر اول و برادر آخر ما که دکتر رستمانی باشد سالم هستند.

** آقا تقی باتوجه به اینکه روشندل هستین فامیلاتونو چطور میشناسین؟

از طریق صدا میشناسم. اگر کسی یکبار با من حرف بزند و اگر 20 سال دیگر او را ببینم بواسطه صدایش می توانم بشناسمش.

** زیباترین صدایی که همیشه در زندگیتان دوست دارید بشنوید چه صدایی است؟

آیات قرآن زیباترین صدا برای من است. زیرا آیات قرآن آرامش خاصی به من می دهند و لذت می برم.

** آیا در راهپیمایی های زمان انقلاب حضور داشتید؟

بله صددرصد. یاد و خاطره شهید مظلوم حجت الاسلام محمدعلی روحانی فرد گرامی باد. در آن زمان به اتفاق این شهید بزرگوار به کردکوی آماده و در راهپیمایی های علیه رژیم منفور و سفاک شاه پهلوی شرکت می کردم.

** آیا شعارهایی از آن زمان در خاطرتان هست؟

بله شعارهایی همچون: “کمبود نفت و بنزین به دست شاهد بی دین” و مهدی بیا شاه مسلمان شده آب وضوش خون جوانان شده” . چون شاه نامرد مردم بی گناه بسیار زیادی را قتل عام کرد.

** از نظر شما یک انسان خوب و ایده آل چه انسانی می باشد؟

کسی که در کار مردم مداخله نکند. انسانی باتقوا، باایمان و مخلص باشد.

** آقا تقی روشندل خوشبختی را در یک زندگی چگونه معنا می کند؟

خوشبختی بستگی به تلاش، کوشش یک شخص دارد. خودمان آینده خودمان را می سازیم و خوشبختی و یا بدبختی خودمان را رقم می زنیم.

** آیا تا به امروز در دوره های آموزشی مراکز حمایت از نابینایان شرکت داشتید؟

بله در سال 63 در مرکز نابینایان جابربن عبدالله انصاری گرگان دوران آموزشی دستگاههای تولید نایلون، نایلکس، سلفون، کاور لباس، پلاستیک پنگوئن و این نوع پلاستیک ها را گذراندم.

درحال حاضر خود این دستگاه را در اختیار دارم که اگر مواد اولیه در اختیار داشته باشم می توانم این اجناس را تولید کنم.

DSC07510

** آیا تا بحال کسی به شما به خاطر روشندل بودنتان بی احترامی کرد؟

نه اصلا. مردم همیشه احترام خاصی برای بنده قائل بودند و هستند.

** توصیه شما به جوانان چیست؟

جوانان عزیز همواره بیاد داشته باشند که “کار هیچوقت عار نیست”.

هیچوقت با این دیدگاه منتظر شغلی نباشیم که روزی برسد که من هم پشت میز بنشینم. نه هر شغلی که بتواند روزی حلال بر سر سفره خانواده بیاورد دارای ارزش و منزلت بالایی است.

** آیا کشاورزی هم می کنید؟

زمین کشاورزی دارم. اما خودم به طور مستقیم کشاورزی نمی کنم. به همراه فرزندانم سر زمین کشاورزی می روم و با لمس کردن زراعت متوجه می شوم که این زراعت کود و یا سم می خواهد.

** از نظر آقا تقی عشق چیست؟

عشق را در تمامی کلمات خوب می توانی خلاصه کنی. عشق به معنی تلاش کردن و کوشش کردن.

** آقا تقی در زندگیتان عاشق چه کسی هستید؟

من عاشق مهدی صاحب زمانم.

** سخن پایانی؟

از هم نوعان و دوستانی که روشندل هستند می خواهم از زندگی شان ناامید نشوند و همواره به سعی و تلاش در زندگی بپردازند.

خواستن توانستن است و ما اگر بخواهیم می توانیم بر مشکلات زندگی پیروز شویم.

“تلاش” بترین رمز موفقیت در زندگی است.

در ادامه به سراغ دو تن از همکاران آقا تقی رفتیم تا در این خصوص گفتگویی با این افراد داشته باشیم:

DSC07522

خانم رستمی یکی از همکاران آقا تقی در شبکه بهداشت و درمان کردکوی در مورد این روشندل عزیز می گوید: تمامی همکارانمان در شبکه بهداشت و درمان شهرستان کردکوی علاقه زیادی به آقا تقی دارند.

وی افزود: آقا تقی دارای پشتکار خوبی است که تا به امروز توانست به موفقیت های زیادی دست یابد.

DSC07525

همچنین رمضان کلبادی دیگر همکار آقاتقی گفت: اخلاق نیک و تقوا و ایمان آقا تقی زبانزد خاص و عام است.

کلبادی می گوید: آقا شماره های زیادی از حفظ است، همچنین آقا تقی با پشتکاری که داشته توانست نحوه تعمیر تلفن را هم یاد بگیرد.

وی ادامه داد: آقا تقی روشندل در زمینه های زیادی فعالیت دارد که تا به امروز توانسته موفقیت های زیادی کسب کند.

گفتگو از علی لیاقتی

عکاس: یعقوب محمودی

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.