1393-05-10 16:45
1635
4
127
هدف افراطیون ایجاد شکاف بین حزب اله و آیت الله است ؛

دادن درس ولایت به ولایتمداران به شیوه افراطیون سیاسی گلستان

شدت کینه و عداوت مخالفین نسبت به سایت " گلستان ما " مشخص و محرز است وگرنه منطقی آن بود که آنها بجای هیاهو بیایند به انتقادات پاسخ دهند نه جار و جنجال راه بیندازند و جوهر و ماهیت خود را فریاد بزنند !

به گزارش گلستان ما ؛ چند روزی است که برخی به ظاهر سینه چاکان آیت الله نورمفیدی و افراطیون مدعی هواداری وی نسبت به برخی انتقادات به ایشان دلواپس شده و در فضای مجازی با حالت افسارگسیخته ی آمیخته با کینه توزی درافشانی می کنند.

هر چند ماهیت این افراد ، منشا نوشتارشان را تعیین می کند مثلا یکی دنبال انتخابات مجلس است و یکی جوان است و جویای نام و یکی هم وامدار دوران اصلاحات و فرماندار هاشم مهیمنی ؛ اما برای تنویر افکار عمومی شاید بد نباشد چند نکته ای را متذکر شویم که این فضای بغض آلود از کجا ناشی می شود .

بهتر بود عزیزانی که آیت الله را خط قرمز خود می دانند ، چند صفحه ای از احادیث و روایات و نهج البلاغه را ورق می زدند تا فلسفه انتقاد در جامعه اسلامی را ، هتاکی تعبیر نکنند .

امیر فصاحت و بلاغت و محور ولایت می فرماید :

" إن الحق و الباطل ، لا يعرفان بأفدار الرجال ، إعرف الحق تعرف أهله و إعرف الباطل تعرف أهله "

به درستي كه حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمي توان شناخت. اول حق را بشناس تا اهل آن را بشناسي و باطل را نيز او بشناس ،‌ اهل آن برايت آشكار مي گردد.

كلام علي (ع) يعني : اشخاص نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند. اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنان باشند.

یا جایی که رهبر معظم انقلاب خود و سایر سران و مسئولین نظام را بی نیاز از نقد و نصیحت ندانسته و آنرا عاملی برای رشد و تکامل معرفی می کند ، این گونه شخصیت های مورد علاقه خود را خط قرمز معرفی نکنند .

هر چند که شدت کینه و عداوت آنها نسبت به سایت " گلستان ما " مشخص و محرز است وگرنه منطقی آن بود که آنها بجای هیاهو بیایند به انتقادات پاسخ دهند نه جار و جنجال راه بیندازند و جوهر و ماهیت خود را فریاد بزنند !

انتقاد چیست ؟

انتقاد، حركتي است اصلاح گرانه، با قصد پالايش و زنگار زدايي و نجات حقيقت چيزي از نفوذ باطل در حريم آن و برگرداندن طبيعت شخص و يا امري از آميختگي به ناخالصي و غش، به سوي خلوص و فطرت ناب آن.

تفاوت عیب جویی با انتقاد :

منشأ عيب جويي، حسادت و انتقام جويي و خودخواهي و خباثت نفس است، ولي خاستگاه انتقاد، نوع دوستي و عواطف انساني و تعهّد ايماني است. (انگيزه فاعلي) و هدفي كه عيب جو از اين كار خود تعقيب مي كند، آزاردهي و تخريب شخصيت و در هم شكستن طرف مقابل خويش است، در حالي كه غرض ِانتقادگر، اصلاح و زدودن عيوب و رو به كمال بردن شخص مورد انتقاد است.

حضرت صادق عليه السلام گفته اند: مَنْ رأي أخاه علي أمر يكرهُهُ، فلم يردّه عنه و هو يقدر عليه، فقد خانه؛

هر كس برادر مؤمن خود را ، بر حالي كه ناخوشايند ِاوست ، ببيند و او را با اين كه مي تواند، از آن باز ندارد، به او خيانت كرده است. و یا اینکه امير مؤمنان گفته است: شرُّ إخوانك مَنْ داهنك في نفسك و ساترك عيبك؛

بدترين برادران (ديني) تو، آناني اند كه با چرب زباني و دورويي ، با تو رفتار مي كنند و عيب تو را از خودت، پوشيده مي دارند.

مَنْ ساترك عيبك فهو عدوّك ؛  كسي كه زشتي ات را از تو پوشيده دارد، دشمن توست.

متاسفانه امروز کسانی هستند که به هیچ وجه راضی نیستند که از آیت الله نرومفیدی حتی یک انتقاد شود اما در سطح کلان می بینیم که روزانه انتقادات بسیاری را روانه کلیت نظام و شخص رهبری و سایر بزرگان نظام می کنند که این جای تامل دارد.

فلسفه انتقاد :

جلوگيري از فساد قدرت و راهكارهاي كنترل آن ، از مباحث بسيار اساسي فلسفه سياست به شمار مي رود. توزيع قدرت و تفكيك قوا و نيز وضع دستگاهها و نهادهاي نظارتي، از مهمترين عوامل بازداره آن محسوب مي شود.

البته، هر يك از اين راهكارها، تأثير بايسته خود را داراست، ولي تجربه نشان مي دهد كه هيچيك از اين راهها و ابزارها، خود، ايمن از فساد و انحراف نبوده و در بسياري از موارد، كارآيي خود را در ايفاي اين نقش، از دست داده و مي دهند.

مطمئن ترين و سالم ترين و مؤثرترين عامل براي كنترل قدرت حاكمان، حضور پويا وآگاهانه همراه با احساس مسؤوليت و دلسوزانه مردم در صحنه و مراقبت دايمي آنان از جريان حاكميت و مديريت جامعه و نقد و ارزيابي هميشگي و پيگيرانه آنان از اعمال و رفتار مديران و مسؤولان حكومت است.

عامه مردم، به خاطر اينكه در چهارچوب و محدوده خاصي قرار نمي گيرند، معمولاً، از تأثير عوامل فساد ، دورترند ، بر خلاف گروهها و جمعيتهاي ويژه كه چه بسا، در بند منافع و تثبيت موقعيت خود گرفتار آمده و براي پاسداري از آن و تأمين سودجوييهاي خود، دچار انحراف و فساد مي شوند و نقش اصلي خود را در نظارت بر حاكميت از دست داده و يا به نوبه خود، به دستگاهي فاسد و ستم پيشه براي تحكيم پايه هاي قدرت و حكومت جائران تبديل مي گردند.

حضرت رضا عليه السلام گفته است: و لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر، أو ليستعملنّ عليكم شرارُكم فيدعو خياركم فلا يستجاب لكم؛  بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيد و اگر نه، فاسقان، بر شما سلطه خواهند يافت و آن گاه، هر چند نيكوكردارتان دعا كند، به اجابت نخواهد رسيد.

تفاوت هاي اساسي نقد حاكمان و مردم

نقد و ارزيابي حاكمان از سوي مردم، با نقد مؤمنان نسبت به هم، تفاوتهايي دارد كه به دو مورد اشاره مي كنيم:

1ـ نقد مردم نسبت به هم، بايد به صورت پنهاني باشد، ولي در مورد حكمرانان ، اگر تذكر پنهاني سودي نبخشيد ، بايد اعتراض علني كرد. پس از اين يادآوري، در صورت عدم تأثير ، فاش كردن آن ، مصداقي از اشاعه فحشا است ، ولي در مورد حاكمان، به جز آن چه مربوط به زندگي شخصي و خانوادگي آنان است، در باره آنچه به سرنوشت جامعه و مردم بازمي گردد، چون احتمال اشتباه مي رود، بايد معايب آنان، نخست، مخفيانه و سرّي به آنان رسانده شود و اگر اين شيوه، كارساز نيفتاد، براي پاسداري از مصالح مادي و معنوي جامعه، لازم است كه افشاگري شود.

2ـ تجسس و رديابي عيوب و تخلفها در باره مؤمنان جايز نيست و قرآن كريم، از آن نهي كرده است.

امير مؤمنان عليه السلام در عهدنامه خود به مالك اشتر گفته است: و ليكن أبعَدَ رعيتك منك و أشْنَأهم عندك، أطْلَبُهُمْ لمعائب النّاس؛ دورترين و مبغوض ترين مردم نسبت به تو، بايد كساني باشند كه معايب ديگران را بيشتر پي جويي مي كنند.

ولي چنين كاري در مورد حاكمان، در خصوص آن چه مربوط به جامعه و حكومت است، مانعي ندارد. علي عليه السلام در همين نامه، در خصوص مراقبت و كنترل شيوه كار و عملكرد كارگزاران حكومتي نوشته است:

ثمّ تفقّد أعمالَهم و ابْعَث ِالعيونَ من أهل الصدق و الوفاء عليهم؛ فإنَّ تعاهُدَك في السّرّ لأُمُورِهم حَدْوَةٌ لهم علي استعمال الأمانة و الرفق بالرعية ...؛  سپس، كارهايشان را بررسي و كاوش كن و ـ بدين منظور ـ بازرسهاي پنهاني از آدميان راست رفتار و باوفا، بر آنان بگمار؛ زيرا، اين پيگيري پنهاني نسبت به كارهايشان، آنان را وادار به امانت داري و نرمي با مردم خواهد كرد.

نقد حاكمان از سوي مردم، امنيتي را كه بر پايه سرنيزه باشد، تهديد مي كند، لذا در چنين حكومتهايي به بهانه تأمين امنيت عمومي، با آن، سخت مقابله مي شود، ولي در نظامهايي كه مؤلِّفه هاي تأمين آن را مردم و اعتماد عمومي شكل مي دهد، اصولاً از انتقاد و اظهار نظر مردمي، استقبال هم مي شود؛ زيرا همان طور كه اشاره رفت، وقتي جامعه، امكان نقد حاكمان را يافت، خود را شريك حكومت احساس كرده و با آن، معاضدت خواهد كرد.

امير مؤمنان عليه السلام در عهدنامه خود به مالك اشتر مي نويسد:

و لا تقولَنّ إنّي مؤمَّرٌ آمُرُ فأُطاعَ؛ فإنّ ذلك إدغالٌ في القلب و مَنْهَكَةٌ للدين و تقرُّبٌ من الغير ...؛

هرگز با خود مگو : " من فرمانروا و مسلّط هستم كه بايد دستور دهنده باشم و ديگران اطاعت كنند."! به يقين، چنين پنداري، مايه فساد قلب و سستي دين خواهد شد و تو را با ـ نارضايتي عمومي و ـ حوادث بنيان برانداز روبه رو خواهد ساخت.

نتیجه :

آری عزیزان ؛ ما هم حضرت آیت الله نورمفیدی را به عنوان نماینده ولی فقیه ، نماینده حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری در استان قبول داریم و از زحماتی که در این سالها برای وحدت شیعه و سنی در استان کشیده اند سپاسگزاری می کنیم و غرض خاصی هم برای انتقاد از ایشان نمی بینیم ولی این نباید دلیلی شود که چشم بر برخی مسائل مهم دیگر موجود در استان ببندیم و از نقد و ارزیابی منطقی و درست آنها چشم بپوشیم.

توصیه ما به شما دوستان این است که بغض نسبت به راستگویان و آمران به معروف را کنار بگذارید و اینقدر به خاطر دنیا ، پست و مقام و ... ، صراط دفاع کورکورانه را انتخاب نکنید که شاید این دفاع بد شما ، ضربه ای مهلک تر از تحرکات خنّاسان ضد انقلاب و منافق به شخصیت و جایگاه آیت الله باشد و نماینده محترم ولی فقیه در استان نیز بداند که این چند کوتوله سیاسی به دنبال ایجاد فاصله و شکاف بین جریان اصیل انقلاب و ایشان هستند اما این ریزگردهای معلق بدانند پیوندی که بین امت حزب الله و ولایت فقیه برقرار است ناگسستنی است .

از سوی دیگر مجموع انتقادات طرح شده به آیت الله در رسانه های مکتوب و مجازی استان ؛ عدم مرز بندی مشخص با فتنه گران سال 88 ، همگرایی بیش از حد با دولت تدبیر و امید و دخالت در انتصابات ، مناره نداشتن مصلی جدید نماز جمعه گرگان و نقل قول دو خاطره از کتاب خاطرات آیت الله نورمفیدی بوده است ، براستی چه شده که عنان از دست داده و شور آفرین قبیله ولایت گردیده و این چند نقد منطقی و منصفانه را هتاکی و پلشتی می خوانید و سعی دارید از کنار آن به نان و نوایی برسید و صحبت از خط قرمز می کنید .

عجبا اینکه ، چند عنصر افراطی سیاسی به ولایت مداران درس ولایت پذیری می دهند ، کسانی که به آیت الله نورمفیدی و جایگاه مهم ایشان به عنوان مامن و پناهگاهی برای رسیدن به مقاصد و مطامع حقیر خود می نگرند .

تجربه نشان داده که روز مبادا همین جوانان حزب اللهی هستند که از ولی فقیه و نماینده اش در استان دفاع خواهند کرد نه افرادی که معلوم نیست در بزنگاه هایی مانند فتنه 88 ، زمانی که اصل ولایت فقیه را زیر سوال بردند و عکس امام را پاره کردند و آتش زدند ، کجا بودند ! چرا نمی گویید خط قرمز شما فتنه 88 است اگر واقعا خود را مطیع رهبری می دانید ! آیا موضع رهبری را در خصوص فتنه 88 نمی دانید . راستی آن 8 ماه سخت فتنه را کجا بودید  که صدایتان در نمی آمد !

مردم گرگان و گلستان بدانند به دلیل وجود چنین افرادی است که توسعه ، آبادانی و پیشرفت استان به تاخیر افتاده است . کسانی که تا بحال و در عمل هیچ کاری برای مردم و استان نکرده اند و برای رسیدن به اهداف و اغراض سیاسی و مادی خود به شخصیتی محوری چون نماینده ولی فقیه در استان پناه می برند تا به نان و نوایی برسند و عیب کار خود بپوشانند .

به قول دکتر شریعتی : " خدایا کمکم کن تا ایمانم برایم نان و نام نیاورد ، قوتم بخش تا  نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم بیفکنم . "

 

پژوهشی از حامد سرفراز کارشناس علوم اجتماعی

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

نیره

برادر گلستان ما از ادمی چون صباغان چه انتظار که قائل به اصلاح طلبی نیز نیست این دست انسان از مامن ها و پناهگاه استفاده برای خود می برند .(هم غزه هم لبنان هم ایران جانم فدای رهبر)

0
0
پاسخ
1393-05-10 10:51
امیر مهدی

خود آقای نورمفیدی چه مواضعی دارند که این سینه چاکان نون و آب مزاج بخواهند یاد بگیرند ... از کوزه همان تراود که در اوست ...

0
0
پاسخ
1393-05-13 02:08

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.