1393-08-21 10:34
4332
2
5686

باورها و نقش آن ها در زندگی اجتماعی مردم ترکمن

در طول تاریخ اغوزها در سرزمینهای گرم و کم باران زیست می کردند. از طرفی با توجه به زندگی ایلی آنها همواره به آب و مرتع نیاز داشته اند. لذا در مواقع خشکسالی آنها به پیشگاه پروردگار خود رفته و باریدن باران را طلب می کردند.

به گزارش گلستان ما ،‌ ترکان اغوز تا قبل از پذیرش اسلام ، اعتقاد به انجام اعمال سحر آمیز « یات » داشتند که در زمینه طلب نزولات آسمانی بود. سنگ یات یا حجر المطر به اعتقاد آنان و همچنین مغولان ، سنگ مخصوصی بود که برای اقدامات کهانت و جادوگری به منظور طلب برف و باران بکار گرفته می شد.

ترکمنها « زنگی بابا » ، « یس بابا » و « چوپان آتا » را به ترتیب حافظ گله های گاو ، شتر و گوسفند می دانستند. همچنین انبیایی مثل خضر و الیاس را به ترتیب ناجی و اماندگان و گمشدگان خشکی و دریا می پنداشتند. اما با توجه به اهمیت آب و باران در امر دامداری و کشاورزی « یورقوت ولی » را هم نگهبان باران و حافظ اراضی و دامها در برابر خشکسالی محسوب می نمودند. او در باور عامه ترکمن ها پیر مستجاب الدعوئی بود که دعای او برای طلب باران همواره مورد قبول خداوند واقع می شده است.

در گذشته ، در زمان خشکسالی و کمبود باران ، تراکمه حیواناتی همچون بز ، گوسفند را به عنوان نذر یورقوت به جایی می بستند و تا 2 یا 3 روز آن را تشنه نگه می داشتند تا بدین وسیله یورقوت واسطه طلب باران و نزول آن گردد. پس از باریدن هم بلافاصله حیوان نذری را ذبح نموده ، صرف پختن « صدقه » می کردند. مراسم « سویت قازان » نیز از دیگر اعمال و حرکات در این باب بود که بازتاب آن جایگاه  ویژه ای در فولکور و حتی مناجات نامه های ادبای ترکمن از جمله شعر « یاغمور یا غدیر خدایه » مختومقلی باز کرد. به نمونه ای از این اشعار می پردازیم :

سنینگ دک قادر دان دیلگ دیلارمن ( از قادر و توانایی چون تو تمنا می نمایم )

رحم ایله ییپ یاغمور ( یاغمیر ) یا غدیر سلطانیم ( ای خدا بر ما رحم کن و باران را بباران )

غریبام ، غمگینام ، نالش ایلار من ( غریب و غمگینم و بر آستانت می نالم )

رحم ایله ییپ یاغمور ( یاغمیر ) یا غدیر سلطانیم ( ای خدا بر ما رحم کن و باران را بباران )

اصولا زمانیکه آسمان ، از باریدن باران بر صحرا و کشت و زرع تشنه به مدت طولانی امتناع می کرد و یا رودها ، نهرها ، برکه ها و چاه های مورد استفاده ایل خشک می شد و یا در خطر خشکی کامل قرار می گرفت ، و یا جیقیر ( دولاب ) ، بووت ( آب بند ) نابودی را در زندگی خود احساس می کردند، در این زمان دست به سوی خدای خود دراز می کردند تا شاید خود را از مرگ و نابودی برهانند. در شرق ترکمن صحرا ( دشت گرگان ) مخصوصا در بین گوکلان ها در روز چهارشنبه گوسفندی را قربانی می کردند و در مسجد اوبه خود به خواندن دعای مخصوص می پرداختند و در انتها با دستان کشیده بسوی آسمان ، رعد و برق و نزول باران را طلب می کردند. آنگاه مراسم «سویت قازان » را که آنان « طوی توتان » ( بر پا کردن جشن ) نیز می گفتند ، برگزار می کردند. در بین سایر ایلات و سایر طوایف ترکمن یعنی یموت  ( مخصوصا آتابای ) ، تکه و تیره های وابسته به آنان نیز این مراسم در چنین شرایطی انجام می پذیرفت. برای اجرای این مراسم تعدادی از اهالی ایل یا اوبه در دسته های 20 الی 30 و گاهی 50 الی 60 نفر ه و اغلب بعد از نماز عشاء به دنبال ملای اوبه خود به راه می افتادند تا اشعار ویژه ی این مراسم را با صدای بلند بخوانند و همراهان آمین یا ا... بگویند. در طول راه یک نفر که اصطلاحا به او « اشک » ( خر ) ، می گفتند از بین خود جمعیت انتخاب  می شد تا همراهان را به طور دائم مجتمع کرده و به راه پیمایی نظم بدهد و در ضمن اشیاء و هدایایی از طرف مردم را گرفته و در کیسه یا توبره جمع کند.

در طول این مراسم جمعیت همچنان که اشعار مربوط به « سویت قازان » را می خواندند، در جلوی هر آلاچیق یا خانه ای ( تام ) می ایستادند و اشعار خود را تکرار می کردند تا زمانی که صاحب خانه آرد ، قند ، پول ، کشمش و یا چیزهای دیگری به خود هدیه می کرد. در روستاهای شرق آق قلا در اوبه های محمد آلق ، سقریلقی ، گامیشلی ، قانقرمه ، اونق زن و صاحب خانه پس از بخشیدن وسایل یاد شده ، ظرف پر از آبی را نیز بر روی جمعیت می پاشند که نمادی از نزول باران در آینده ای بسیار نزدیک بود. این جمعیت در زمان حرکت دوباره ، اگر صاحب خانه ای فرزند پسر نداشت ، آرزوی متولد شدن پسری برای او را نیز می نمودند. این گروه پس از مراسم معمولا برای « صدقه » دادن در شب بعد ، وسایل را در اختیار چند نفر با صلاحیت و معتمد می نهادند. گاه مقداری را هم بین خود تقسیم می کردند و سپس متفرق می شدند.

اما رایج ترین ابیات و اشعاری که در طول راه پیمایی سویت ( سوید ) قازان می خواندند، عبارت اند از :

سوید قازان آ سوید قازان ( کفش دوزک ای کفش دوزک )

سوید قازانا نا گرگ ؟ ( کفش دوزک چه می خواهد ؟ )

چیقم چیقم بیز گرگ ( پارچه های رنگین می خواهد )

آش بیشردیم دوشردیم ( پلو پختم و آماده اش کردم )

یتیم اوغلان چاغردیم ( و پسر یتیمی را دعوت کردم )

دویرمانی قایتمارام ( که تا سیرش نکنم دست بر نمی دارم )

بیر اشه جک گتیر دیم ( الاغی را من آورده ام )

آنگر دمانی گتیمرام ( که تا عرعر نکند ، نمی روم )

بیر بو له جک بولوت گتیردم ( تکه ابری را هم آورده ام )

یاقدرمانی گتیمرام ( که تا نبارد نخواهم رفت )

بر انینگ اوغلی بولسون ( و هر کس صدقه دهد امیدوارم صاحب پسر شود )

برمد قیزی بولسون ( و هر که ]صدقه[ نداد صاحب دختر شود )

قوت وتینی گوردینگمی ( آیا خبر خوشی شنیده ای )

قوتا سلام بردینگمی ؟ ( و جوابی به آن داده ای ؟ )

شو آی دوغاندان باری ( آیا از آغاز این ماه )

باقین قارا سین گوردینگمی ( روی باران را دیده ای ؟ )

پس از خواندن این بند به روی مشک و یا انبان پوستی که گروه به همراه آورده بود آب پاشیده و در ادامه چنین می خوانند :

بیر اشه جیک گتیردیم ( الاغی را من اکنون آورده ام )

دویور مانی گتیمریم ( تا سیرش نکنی بر نمی گردم )

بیر تورباجیق ( هالتاجیق ) گتیردیم ( توبره ای ( کیسه ای ) با خود آورده ام )

دولدور مانی گتیمریم ( تا پرش نکنی بر نمی گردم )

نمونه های دیگری از اشعار در طلب باران وجود دارد که در بین تراکمه مرسوم است . در زمان وزش باد شدید ، بازی « اوس » که به نام اولین مصراع یک چهار پاره است ، توسط دختران خردسال انجام می گرفت :

اوس ساچیم اوس ( رشد کن ای موهای من ، رشد کن )

اولمه سنگ کس ( اگر رشد نمی کنی بریده باد )

بیلیمه قوشاق ( بر کمرم شالیست )

آتیما دوشاق ( به پای اسبم مرا ببند )

در زمانی که نخستین قطران باران بر زمین می بارید ، از فرط خوشحالی کودکان ترکمن به وجد آمده ، حلقه می زدند و پروانه وار پاکوبان و کف زنان ترانه معروف « یاغین یاغارا گلدی » را اینگونه با صدای بلند و هلهله وار می خواندند :

یاغین یارغارا گلدی ( باران باریدن گرفت )

سامان سووارا گلدی ( موقع جدایی کاه از دانه رسید )

قیزلار اوینارا گلدی ( وقت بازی دختران رسید )

قیزلارینگ اجه لری ( مادران دخترها می آیند )

تزک ییغارا  گلدی ( برای جمع آوری پهن گاو )

قیش ایریلپ یاز گلر ( زمستان می رود ، بهار می آید )

به هنگام باریدن برف به ویژه در پایان آن همزمان با آفتابی شدن هوا و لطافت فضا توام می گشت ، ترانه ریتمیک وموزون زیر خوانده می شد :

قار یاغار آ ، قار یاغار

قامیشلیقدان گون دوغار

ینگام قاچاق ، من قوچاق

آرامیزدا قوچ پیچاق

قوچ پیچاقینگ قینی بار

منینگ انجام جانی بار

قار یاغار آ ، قار یاغار

قامیشلیقدان گون دوغار

منبع با اختصار : کتاب مردم شناسی ترکمنهای ایران ، عقیل تقوی ، 1388

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.