1394-01-08 11:26
3597
0
12529
مهمانی نوروزی با معراجی ها (6)؛

شهیدی که در روز تولدش به شهادت رسید

شهید خالصی سرانجام پس از شرکت در عملیات ظفر مندانه ی" والفجر4" هنگام ظهر و در روز تولدش بر اثر ترکش خمپاره به شهادت می رسد و جانانه و سبکبال به سوی معشوق خویش پرواز می کند.

به گزارش گلستان ما به نقل از«دانشجو سلام»؛ شهید غلامحسین خالصی در روز اول آبان ماه سال 1342 در شهر " بندر گز"  و خانواده ای مومن به دنیا آمد و دوران کودکی را در کانون گرم و صمیمی چنین خانواده ای سپری کرد سپس راهی دیار علم و دانش شد و از آنجایی که دارای هوش سرشار بود، مراحل تحصیل را با موفقیت طی نمود.

در این هنگام زمزمه های انقلاب از بعضی نقاط میهن به گوش می رسید تا اینکه همزمان با طوفان پرخروش انقلاب، او نیز همچون دیگر انقلابیون وارد عرصه ی جهاد شد و در تظاهرات ضد رژیم منفور پهلوی، فعالانه شرکت کرد ، پس از چندی درخت تنومند انقلاب به بار نشست و نسیم خوش پیروزی در همه ی نقاط میهن وزیدن گرفت.

در این زمانوی بههمراه چند تن از دوستانش، هسته ی اولیه یک گروه اسلامی را جهت جذب نیروهای اصیل مذهبی و مقابله با توطئه های استکبار تشکیل دادند و بدین ترتیب در جهت انقلاب و حفظ دستاوردهای ارزشمند آن گام بر می داشتند.

او در خلال فعالیت های مذهبی خود، از امر ورزش، خصوصا کوهنوردی غافل نبود به همین دلیل جسم و روحی پرورش یافته داشت.

شهید خالصی، جوانی مخلص، عاشقی بی پروا، دلاوری بی باک و دارای ایمان استوار بود. او خالصانه به امام (ره) و شخصیت های انقلابی، علی الخصوص شهید بهشتی، عشق می ورزید همواره با استکبار و ایادی داخلی آن در ستیز بود و روحی بلند و عرفانی داشت.

به گفته مادرش: " وی همیشه در خلوت شبانه با معبود خویش راز و نیاز می کرد و اشک می ریخت. ازتظاهر و ریا گریزان بود و ساده زیستن را سرلوحه ی زندگی خود قرار داده بود. خلاصه اینکه همیشه لبخند فروتنانه بر لبانش نقش بسته بود، بطوریکه در اولین برخورد، انسان را به خود مجذوب می کرد."

با شروع جنگ تحمیلی، به فرمان امام راحل عضو بسیج مستضعفین شد و همکاری نزدیک با سپاه پاسداران داشت و به عنوان مسئول آموزش نظامی، در این نهاد خدمت می کرد.

اما هیچ یک از این خدمات ارزنده، او را راضی نمی کرد و مرغ دلش در جای دیگر (جبهه) سیر می نمود و با وجود اینکه حضور وی در پشت جبهه، بسیار لازم بود ولی شدیدا اصرار داشت که به قدس اعزام شود

خلاصه به آرزوی دیرینه اش رسید و به میدان های جهاد و مبارزه با دشمن کافر روانه شد و در عملیات" رمضان" شرکت نمود اما از قسمت پا مجروح شد.

04526

پس از بهبودی، مجددا در سال 1362 به طرف دیار عاشقان شتافت. در هیمن سال در کنکور سراسری تربیت معلم شرکت کرد و در مرکز تربیت معلم گرگان پذیرفته شد ولی دانشگاه هم نتوانست مانع عروج معنوی این شهید بزرگوار باشد. لذا برای بار سوم رو به سوی جبهه ها کرد تا گمشده ی خود را در آنجا بیابد.

سرانجام آن روزی که خداوند وعده داده بود، فرا رسید و او پس از شرکت در عملیات ظفر مندانه ی" والفجر4" هنگام ظهر و در روز تولدش بر اثر ترکش خمپاره به شهادت می رسد و جانانه و سبکبال به سوی معشوق خویش پرواز می کند.

شهید خالصی گویا چند شب قبل از شهادتش در خواب دیده بود که به حضرت علی اکبر(ع) ملحق شده است.آری، در روز تولدش این حادثه اتفاق افتاد.

فرازهایی از وصیت نامه شهید:

چقدر زیبا و خوشحال کننده است که جوانان حزب ا.. بر ندای " هل من ناصر ینصرنی" حسین زمان خود لبیک می گویند و چقدر رسا و دلنشین است ندای لبیک یا خمینی آنها.

مانند اهل کوفه نباشید مانند اصحاب بی وفا ابی عبداله ... نباشید که شب عاشورا حسین (ع) را تنها گذاشتند شما امام را تنها نگذارید که اگر تنها گذاشتید، اسلام و قرآن از دست شما می رود و به فنا و نابودی کشانده می شود تازه ما باید خوشحال باشیم که در زمانی زندگی می کنیم که رحمت خداوند مانند ریزش باران بر ما می ریزد، بزرگترین نعمتی که خداوند به ما در این دوران عطا کرده است، همین رهبر کبیرمان است، همین پیر جماران، همین عاشق قرآن است.

ای امت حزب ا..، ای بسیجی های امام، ای پاسدارن قرآن،اگر موقعی امام را تنها بگذارید و وحدت خود را از دست بدهید و اگر لحظه ای از امام جدا بشوید به فنا و ذلت خواهیم رسید.

وقتی امام فرمان جهاد می دهد، وقتی حکم خدا توسط ولی امر،فقیه زمان داده می شود،بر ما واجب است که اطاعت کنیم، ما دیگر نمی توانیم مانند اهل کوفه باشیم.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.