به گزارش گلستان ما ؛ متن زیر نوشته محمد حیدری کارشناس ارشد علوم اجتماعی است که به گلستان ما ارسال شده است :

زندگی فاخته ،زندگی همراه با «عاریه گیری» از توان و ظرفیت دیگران برای اداره خود و جوجه های خود است !این پرنده تخم خود را در لانه پرندگان دیگر می گذارد و وقتی جوجه آن ناخواسته !!!سر از تخم در می آورد , بدون معطلی تخم های دیگر را که در واقع فرزندان اصلی میزبان هستند از لانه بیرون می اندازد!!! این مدل رفتاری بعنوان یکی از تئوری های مقبول و از معمول ترین تاکتیک های طراحی شده اتاق های فکر برای عملیات های نفوذی جهت بهره گیری از توان رقیب علیه خود رقیب بکار می رود!

تاکتیکی که نشانه های آن در« پروژه طرح فیلتر کردن سایت های فاقد پروانه فعالیت ثبتی »کاملا عیان است که به تعبیر ما توسط« تیم رسانه ای- امنیتی معروف به فاخته» مدیریت می شود. منطق تیم رسانه ای- امنیتی فاخته  این است که :«چرا باید برای گفتمان سازی و دست یابی به یک هدف جان بکنی ,وقتی قادر هستی توان دیگران از جمله رقیب را به عاریه بگیری تا برایت گفتمان سازی کنند ؟ و این گفتمان را به ضد خود مبدل کنند؟چرا خود وارد چنین کارزار طاقت فرسا و پر هزینه ای بشویم!!!   

در یک محاسبه فنی البته با بهره گیری از نرم افزاری ها تخصصی در فضای رسانه ای گفتمان سازی دولت یازدهم،واژه«رفع فیلتر» با متعلقات و دیگر واژگان مرتبط با اصلی ترین واژه گان جریان سازی توهم زای دولت یازدهم همسطح و هم وزن است؛واژه گانی چون اعتدال،افراط و افراطی گری،توافق ژنو،امید و تدبیر و...عوامل مختلفی برای چنین ارزش گذاری و هم وزنی می توان بر شمرد:

1-پایگاه اجتماعی بالقوه جریان سازان داخلی و خارجی دولت یازدهم در فضای مجازی و وجود فیلتر بعنوان یک مانع جدی برای فعال سازی آنها.

2-ارتباط ملموس واژه فیلتر و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلفی که بنحوی با فضای مجازی در ارتباط هستند و جاذبه کاذب طرح چنین موضوعی برای این افراد.

3- عدم بهره مندی دولت یازدهم از  یک رسانه اثرگذارِ فراگیرِ کاملا همسو همسطح با صدا و سیمای جمهوری اسلامی( صدا و سیمایی که جریان رسانه ای غربی- عربی و عبری را در چند سال اخیر با شکست سنگین مواجه کرده است و آنان را به تجدیدنظر در سیاست های رسانه ای واداشته است(همچون شبکه های آمریکایی فارسی زبان) طرح بهره گیری از شبکه های اجتماعی مجازی اینترنتی و موبایلی با پهنای باند و سرعت بالا بدون پیوست فرهنگی و موانع موجود در راستای رفع این نقیصه تحلیل می شود

4- توان دور از تصور و تحلیل جریان رسانه ای منتقد دولت در فضای مجازی که از آن به «سد آهنین نامرئی» یاد می کنند و رفع فیلتر تنها سلاحی است که می تواند بر دیواره چنین سدی در کوتاه مدت ترک های عمیق ایجاد کند و...

5-  نقش محوری این عنصر در توازن قدرت در فضای مجازی و مدیریت افکار عمومی و...

اما جریان رسانه ای-امنیتی دولت یازدهم - که از لایه های مختلف و بسیار پیچیده ای با بهره گیری از نیروهای امنیتی زبده برخوردار می باشد- بعد از یکسال و براساس قرائن قطعی موجود از جمله انتقادات گسترده بعض حامیان رسانه ای دولت نسبت به تجدید نظر در خصوص بعض اشخاص،این دغدغه ها هنوز پابرجا می باشد و مهمترین مانع  در تحقق شعارهای فراقانونی دولت یازدهم تحلیل می گردد.

حال یک سئوال اصلی(پارادوکسیکال) از یک سو با توجه به سرمایه گذاری پرهزینه یکسال گذشته در«رفع فیلتر» و از سوی دیگر با طرح«فیلتر» مطرح می شود و آن اینکه چرا دولت با چنین دغدغه های پابرجایی بحث فیلتر را بعنوان یک گزینه سلبی و نه ایجابی مطرح و همچون رسانه های مکتوب در سراسر کشور در صدد شناسایی فعالین رسانه ای این جبهه می باشد؟در این ارتباط گمانه های ذیل قابل توجه است:

1-      فیلتر خود زمینه ساز توازن گفتمانی در فضای مجازی براساس کاهش تعداد تارنماهای خبری رقیب است

2-      شناسایی جریانات و جبهه های چند لایه  رقیب در فضای مجازی.توضیح اینکه اصل اول جنگ رسانه ای با رویکرد مشارکت مخاطبین در این جنگ(انتفاضه کامنت ها) همچون جنگ سخت؛پرده برداشتن از چهره ماشین جنگی و هویت رانندگان و مسافرین آن است بالاخص آنکه این پرده برداری بتواند احساسات عمومی را برانگیزد و از سوی دیگر دیگر رقبا را وارد چنین تقابلی کند.این وضعیت در جنگ های شهری از نمود بیشتری برخوردار است چراکه نیروی مهاجم برای سرکوب نیروهای مقاومت شهری،مجبور به همراه کردن مردم آن شهر و مرزبندی دقیق هستند،در غیراینصورت هیچ پیروزی حاصل نخواهد شد.

این در حالی است که یکی از اصول جنگ  نامتقارن رسانه ای با توجه به عدم موازنه قدرت رسانه ای دشمن خارجی و بالاخص میزبانی این تارنماها در خارج از کشور و ضرورت ثبت و مجوزهای بین المللی فنی برای فعالیت های این تارنماها،استتار بدیهی ترین و ضروری ترین قاعده است.همچنانکه خود کشورهای غربی از جمله ایالات متحده و انگلیس علی رغم بهرمندی بالا از توان رسانه ای،از این اصل و قاعده برای مدیریت افکار عمومی پیروی می کنند.ضمن اینکه ما در فضای مجازی اینترنتی و موبایلی با هویت های جعلی عناصر ضد انقلاب مواجه هستیم که افشا هویت رسانه ها ی جبهه خودی در بزنگاهای دفاع از کیان انقلاب اسلامی همچون سال 88با قطع و غیرفعال سازی و مسدود کردن آی پی های آنان به یک خلع سلاح هوشمندانه مبدل خواهد شد.

3-یک اقدام پیشگیرانه و پیشدستانه احتمالی جهت کنترل هیجانات رسانه ای رقیب در ماههای آینده از جمله شکست احتمالی مذاکرات!استیضاح وزرای دیگر!معرفی وزرای تابلودار و...

4-بازی در زمین رقیب با قواعد بازی خود! در واقع براساس چنین راهبردی هیچ گونه پارادوکسی بین اقدامات ایجابی سال قبل در رفع فیلتر و اقدامات سلبی کنونی در آغازین روزهای سال دوم دولت یازدهم در طرح فیلتر کردن وجود ندارد.همچنان که همزمان با طرح این موضوع بر رفع فیلتر نیز در عالی ترین سطح تاکید می گردد.

با این توضیح که اگر دولت یازدهم در ادعای خود مبنی بر فراهم کردن بسترهای لازم برای تسهیل در بهره برداری از فناوری ارتباطی روز صادق است چرا بسترهای قانونی و تکلیفی براساس زیرساخت های شبکه ملی اصلاعات را فراهم نمی نماید تا در چنین بستری با رفع فیلتر کامل و افزایش پهنای باند و سرعت و...به این شعار خود جامع عمل بپوشاند.دلیل چنین امری کاملا واضح و روشن است چراکه در چنین بستری نیز با سرمایه اجتماعی جبهه بزرگ انقلاب اسلامی و چارچوب های قانونی مبتنی بر ارزش های اسلامی تنها جریان رقیب خود را یکه تاز خواهد دید! و همین مقدار فضای تنفس خود در فضای مجازی را از دست خواهد داد.

همچنین واژه رفع فیلتر در یکسال گذشته با توجه به غلبه فعالیت جریان رسانه ای رقیب در حال حاضر به ضد خود مبدل شده است؛اما با طرح فیلتر و بازی با کارت تنها یک سایت و خاموش و روشن کردن یکباره و دوباره آن، بدون اینکه عملا گام دومی برداشته شود،و دامن زدن هماهنگ مشکوک رسانه های همسو،با کارت فیلتر و توان رسانه ای رقیب بدنبال جریان سازی مطلوب فاخته ای هستند!چراکه زندگی فاخته ،زندگی همراه با «عاریه گیری» از توان و ظرفیت دیگران برای اداره خود و جوجه های خود است !این پرنده تخم خود را در لانه پرندگان دیگر می گذارد و وقتی جوجه آن ناخواسته !!!سر از تخم در می آورد , بدون معطلی تخم های دیگر را که در واقع فرزندان اصلی میزبان هستند از لانه بیرون می اندازد!!! این مدل رفتاری بعنوان یکی از تئوری های مقبول و از معمول ترین تاکتیک های طراحی شده اتاق های فکر برای عملیات های نفوذی جهت بهره گیری از توان رقیب علیه خود رقیب بکار می رود!تاکتیکی که نشانه های آن در« پروژه طرح فیلتر کردن سایت های فاقد پروانه فعالیت ثبتی »کاملا عیان است که به تعبیر ما توسط« تیم رسانه ای- امنیتی معروف به فاخته» مدیریت می شود. منطق تیم رسانه ای- امنیتی فاخته  این است که :«چرا باید برای جریان سازی و گفتمان سازی و دست یابی به یک هدف جان بکنی ,وقتی قادر هستی توان دیگران از جمله رقیب را به عاریه بگیری تا برایت گفتمان سازی کنند ؟ و این گفتمان را به ضد خود مبدل کنند؟چرا خود وارد چنین کارزار طاقت فرسا و پر هزینه ای بشویم!!!

از تجزیه و تحلیل تمام داده های موجود در دو هفته اخیر،همراهی جریانات رسانه ای،مواضع مسئولین ذیربط،بررسی نوع مکاتبات مدیران ذیربط استانی با رسانه های مکتوب و مجازی جهت معرفی کادر رسانه ای و ظرفیت ها،نوع جهت دهی تدریجی به این جریان کاذب با دوبار کلید کردن! و...باید گفت:

1-      تیم رسانه ای –امنیتی دولت یازدهم بازسازی،تقویت و با اصلاح خط و مشی تاکتیکی خود احتمالا با بهره گیری از مغز متفکر فاخته ها! و یک تاکتیک ترکیبی آغاز طوفانی خوبی را در آغازین روزهای سال دوم فعالیت خویش کلید زده است!

2-      این حرکت یک اقدام بستر ساز برای بهره گیری از گفتمان ایجابی رقیب با مشارکت دادن افکار عمومی جهت گام های بلند بعدی(دغدغه های5گانه بالا) واز جمله  بسیار خطر ناک تری چون رفع فیلتر از شبکه های اجتماعی اینترنتی و موبایلی است

3-      دوستان رسانه ای!بدون مرعوب شدن از چنین تهدیداتی باید بدانند بهترین واکنش به چنین اقدامی تبیین این راهبرد است: 

فیلتر کنید! اما براساس قانون و حکم مرجع ذیصلاح قانونی.

نکته پایانی اینکه خوب است که بعضی ها حداقل به توصیه سعید حجاریان خوب گوش می داند که در جریان راست هم کسانی هستن که پیدا می شوند دست چپ و کج آنها را بخوانند!