1397-02-05 13:31
937
0
52949
نگاهی به رمان «برج سکوت» اثر «حمیدرضا منایی»؛

وقتی «حرمله» معتاد می‌شود +‌ سند

حرمله شخصیتی است که در دام اعتیاد گرفتار است و در طول داستان اتفاقاتی را که از سر گذرانده، برای خواننده بازگو می‌کند. این اثر از آنجا که با درونمایه اجتماعی نوشته شده، در نوع خود اثری جسورانه است.

به گزارش گلستان ما به نقل از راه دانا؛ «حرمله»؛ اغلب و شاید بهتر باشد بگوییم همه این کلمه را در روایت‌هایی که از واقعه عاشورا نقل می‌شود، شنیده‌اند که چنین و چنان کرد و ظلم بزرگی در حق خاندان عصمت کرده است اما شاید همین یک نام بتواند عاملی باشد که خواننده با خود بگوید «صبر کن!» و همین زمینه‌ای باشد تا رمان ۳ جلدی (بیش از یک هزار صفحه) «برج سکوت» اثر حمیدرضا منایی را دنبال کند.

شاید اگر قرار بود کوتاه درباره این اثر داستانی حرف‌زده شود به همین نکته که راوی آن شخصیتی با اسم مستعار «حرمله» است اکتفا و خواننده را ترغیب به خواندن این رمان می‌کردم و روی همین موضوع مانور می‌دادم ولی تمام ماجرای این رمان حجیم همین نیست. ماجرا از یک آزمایشگاه شروع می‌شود و خواننده همراه با «حرمله» به ماجراهای گوناگون پرتاب می‌شود و گاهی سرعت حوادث و رویدادها آنقدر بالاست که خواننده هیچ اراده‌ای در برابر آنها ندارد و تنها می‌تواند یک گوشه بایستد و شاهد اتفاقاتی باشد که بر سر شخصیت‌های داستان می‌آید.

اجازه دهید کمی از کتاب و سرعت حوادثی که در دل آن روی می‌دهد فاصله بگیریم. حوادثی که گاهی شوکه‌کننده، گاهی تلخ و گاهی شیرین است. اتفاقاتی که گاهی خواننده را مبهوت می‌کند و گاهی خنده روی لبانش می‌نشاند. 

«برج سکوت» را باید یک اثر رئالیستی دانست که با محوریت معضلات اجتماعی اعم از اعتیاد، فقر، بیکاری، طلاق و... روی می‌دهد که مساله اعتیاد دال مرکزی آن است و حرمله شخصیتی است که در دام اعتیاد گرفتار است و در طول داستان اتفاقاتی را که از سر گذرانده، برای خواننده بازگو می‌کند. این اثر از آنجا که با درونمایه مسائل اجتماعی نوشته شده، در نوع خود اثری جسورانه محسوب می‌شود. اثری که نویسنده در آن کوشیده از موضع شخصی اتفاقات را روایت کند که در منجلاب اعتیاد گرفتار است؛ اتفاقاتی که گاهی خودش نقشی در آن ندارد و تقدیر یا بهتر است گفته شود روزگار برایش پیش می‌آورد.

نویسنده آنقدر واقعی و ملموس از اعتیاد سخن گفته که خواننده با خود خواهد گفت بی‌شک نویسنده خود تجربه این مساله را داشته که چنین روایت جزئی و دقیقی را ارائه کرده است. از این حیث، نویسنده در پرداخت شخصیت حرمله تمام جزئیات اعم از ویژگی‌های رفتاری یک شخص معتاد را بسیار ملموس و باورپذیر به نمایش درآورده است.

از آنجا که همواره ادبیات یکی از کارکردهایش بازنمایی معضلات جامعه بوده، در این اثر خواننده بخوبی با دردسرهای اعتیاد و گرفتاری‌های آن روبه‌رو می‌شود و خود را در کانون این منجلاب می‌بیند. این اتفاقی است که در این اثر بخوبی افتاده و نویسنده سعی در بازنمایی و نمایش مشکلاتی مانند فقر فرهنگی و اقتصادی داشته است.

بخش دیگری از روایت این کتاب به دهه‌های 50 و60 شمسی بازمی‌گردد. راوی با رفت‌وبرگشت زمانی به آن دوران در واقع می‌خواهد تصویری از حسرت‌های آن دوره را به‌نمایش دربیاورد، هرچند در بخش‌هایی این رفت‌وآمد توجیهی ندارد و این تصور را ایجاد می‌کند که نویسنده مقهور شخصیت راوی شده و نتوانسته او را به بند بکشد و از این‌حیث شخصیت «حرمله» هر وقت دلخواهش بوده به گذشته رفته و حسرت‌هایش را روایت کرده است. اما باید گفت در این بخش نیز بسیاری از اتفاقات باورپذیر و نزدیک است و خواننده‌ای که آن روزگار را درک کرده باشد می‌تواند با آن همزادپنداری کند و خواننده‌ای هم که آن روزگار را درک نکرده، می‌تواند تصویری ملموس و واقعی را از زبان راوی «برج سکوت» بخواند.

منایی در «برج سکوت» در پی به‌تصویرکشیدن رابطه «حرمله» با اجتماع است و به‌همین‌خاطر شخصیت‌های متعددی را وارد داستانش می‌کند که گاهی برخی از آنها پرداخت مناسبی نداشته و خواننده به آنها حساس نمی‌شود و در حد یک تیپ باقی می‌مانند. او از شخصیت‌های مختلف که نماد طبقات مختلف اجتماعی است، بهره برده تا بتواند جهان داستان خود را شکل دهد. اسامی انتخاب شده برای شخصیت‌ها در نزدیک‌شدن خواننده به آنها بسیار دقیق است و این یکی از ویژگی‌های «برج سکوت» به‌شمار می‌آید.

همان‌طور که گفته شد در این اثر خواننده تصویری از رابطه شخص با اجتماع را می‌بیند و تأثیری که جامعه بر فرد می‌گذارد، مشاهده می‌کند. از این حیث منایی توانسته نقش جامعه در شکل‌گیری یک شخصیت را نشان دهد و اگر شخصیتی مانند «حرمله» به ورطه سقوط می‌غلتد، عوامل مؤثر در این مساله را با ظرافت بیان کند. ظرافتی که سبب می‌شود اثر به سوی سیاه‌نمایی نرود و در عین حال روایتی واقع‌گرا از جامعه را به‌تصویر بکشد.

تسلط نویسنده بر اصطلاحات و روابط میان طبقات مختلف جامعه سبب می‌شود مطالعه این اثر نه‌تنها سخت نباشد، بلکه گاهی خنده روی لبان خواننده بنشاند. ضرباهنگ و ریتم داستان به خاطر نوع روایت و زبان راوی بشدت جذاب و گیراست اما نویسنده این ریتم و ضرباهنگ را در ادامه نمی‌تواند حفظ کند و ضرب اثر افت می‌کند، البته شاید این مساله نیز بی‌دلیل نباشد، زیرا نویسنده در بخش‌های پایانی ضرباهنگ و ریتم ابتدای کار را در اثر ایجاد می‌کند و این افت ضرباهنگ در اواسط کار شاید القاکننده این حس باشد که شخصیت راوی در حال فرورفتن در منجلابی است که عوامل متعددی از جمله خودش برای خود ترتیب داده و این افت ریتم در قصه سقوط او را تداعی می‌کند. شاید در روزگاری که بدبینانه، روزگار سیطره شبکه‌های اجتماعی و محتوای کپسولی و فست‌فودی است، نوشتن رمان بیش از هزار صفحه‌ای آن هم در نخستین کار داستانی از سوی یک نویسنده با اقبال روبه‌رو نشود اما با این حال امروز با رمانی روبه‌رو هستیم که می‌تواند رضایت خواننده را جلب کند.

در این عصر نوشتن آن هم در هزار صفحه کار بزرگی است که می‌طلبد حداقل به پاس تلاش بزرگ نویسنده‌اش، روی پا ایستاد و اثرش را مطالعه کرد. رمان «برج سکوت» اثر حمیدرضا منایی در یکهزار و سی و شش صفحه از سوی نشر کتاب نیستان منتشر شده است.

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.