1396-12-04 17:31
452
0
50814
بازی کثیف فرهنگی دشمن در کشور؛

مرگ خانواده ایرانی با دود پُک های مادرانه/ افزایش اعتیاد زنان در ایران

در حالی دشمن با تولید بیش از هزاران نوع مواد مخدر و توزیع آن، قصد نابودی نسل جوان را دارد که در این بین اعتیاد یک مادر باعث نابودی یک خانواده می شود.

به گزارش گلستان ما، اعتیاد، ارمغانی است که به کوچک و بزرگ، تحصیل‌کرده و بی‌سواد، فقیر و غنی و کارگر و کارمند رحم نمی‌کند و هر کسی ممکن است اسیر دام این شیاد خاموش شود.

هنگامی که از «اسارت و زندان» سخن می گوییم، اولین چیزی که به ذهن مان می رسد، در اسارت قرارگرفتن جسم و تن خاکی است. در حالی که زندان هایی هستند که افراد ابتدا به امید «نجات و رهایی» به سوی آن گام برمی دارند؛ غافل از این که در مدت زمان کمی نه تنها جسم، بلکه ذهن و روان فرد را هم در اسارت می گیرند. یکی از این زندان ها که آزادی فرد را سلب می کند و او را در بند خود اسیر می کند، اعتیاد است.

بی‎تردید اعتیاد مادر موجب می‎شود که دائما به فکر رفع نیازها و وابستگی‎های جسمانی و روانی خود باشد و نتواند وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهد. فرزندان این خانواده از ابراز احساسات و عواطف مادری محروم می‌شوند. همچنین به جهت ارتباط مستمر مادر با فرزندان، میزان اثرگذاری او بر افکار، اخلاق و رفتار فرزندان بیش از پدر است، بنابراین تأثیرات منفی اعتیاد مادر بر دختران، مضاعف است.

در همین راستا خبرنگار اجتماعی عصرهامون با مادری به گفت وگو پرداخته است که سالهاست اسیر یک کنجکاوی بی مورد شد و همه چیز خود به مثل جوانی، شادی، خانواده، فرزند، همسر و غیره را باخته است.

دو فرزند دختر دارد که هر دو دانشجو هستند اما فقط ترجیح می دهد گاهی برای آنها مادری کند زیرا اعتیاد از او زنی ساخته که دیگر اعتقادی به خانه و خانواده ندارد.

می گوید همراهی با دوست ناباب باعث شد تا از سرکنجکاوی به کشیدن مواد مخدر روی بیاورد تا حس و حال یک معتاد خمار را برای یکبار هم که شده درک کند اما این کنجکاوی بلای جانش شد تا اینکه خانه و کاشانه اش را از دست داد به گونه ای که همسرش پس از اینکه از ترک دادن وی ناامید شد اقدام به جدایی و طلاق کردند.

حالا پانزده سال است که طیبه زن 35 ساله زاهدانی در دام دیو اعتیاد گرفتار شده و در آرزوی بودن با خانواده اش در حسرت به سر می برد.

انگیزه ای برای ترک کردن ندارد می گوید در بند اعتیاد اسیر شده ام؛ از ابتدا تریاک مصرف می کردم اما پس از طلاق به مصرف شیشه روی آورده ام.

حالا خرج مصرف مواد مخدر را با فروش ضایعات آهنی، شستن لباس های مردم و جمع آوی کارتن های میان زباله ها به دست می آورد و دلش برای فرزندانش تنگ شده است.

این مادر معتاد در پایان با بیان اینکه شبهای زیادی با ترس و دلهره در پارک ها یا گوشه خیابان ها تا صبح سپری کرده است، افزود: یک ماهی می شود که به واسطه عده ای کارتن خواب به انتهای خیابان مجدیه که تحت عنوان گرم خانه سپاه برای کارتن خواب ها و معتادان حاشیه نشین است آمده ام و علاوه بر اینکه شب ها سرپناه امنی دارم هر سه وعده شبانه روز را نیز غذای رایگان می خورم./عصر هامون

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.