1395-03-08 14:36
876
0
32718
خاطرات آزادگان؛

دو بانوی ایرانی در اسارت

نزدیکای عصر بود و حال هممون گرفته که عراقیا اومدن تو و شروع کردن به کتک کاری ، عصبانی بودم و کاری از دستم بر نمیومد ، دستامونو بستن و بردن تو حیاط ، معلوم نبود این دفعه دیگه چه خبره اما این بار نگران خودمون نبودیم ، نگران خواهرامون بودیم که چه اتفاقی براشون می افته !

به گزارش گلستان ما به نقل از مشرق، روزها روزها ، هفته ها و هفته ها یا حتی ماه ها از اولین روز اسارتم گذشته بود ! اونقدر زیاد که حتی پاهای سوختم هم خوب شده بود !

هر چند روزبازجویی ، هر چند روزکتک ، هر چند روز شکنجه ، هر چند روز اسیر جدید ، هر چند روز !

دیگه به زندگی جدیدمون عادت کرده بودیم … !

به دیوار سلول تکیه داده بودمو تو افکارم غرق شده بودم … به خرمشهر فکر می کردم ، به کارون ، به نخلستونای سبزش که حالا همه بی سر شده بودن … !

عراقیا به تلاطم افتاده بودن اما نه مثل همیشه ، شدیدتر !

نگران شدیم ، آینه ای که از بهداری دزدیده بودمو از جاساز برداشتم و رفتم سمت در و نگاه کردم ، یهو کل بدنم یخ کرد ، چیزی که می دیدم و باور نمی کردم ،تپش قلبم رفت رو هزار … !

بلند شدمو نشستم ، بچه ها سوال پیچم کرده بودن … !

* خلیل چی شده ؟!

* خوبی؟! بگو چی شده دیگه ؟!

* جون به لب شدیم خلیل ؟!

که صادق طاقت نیاوردو آینه رو ازم گرفت تا ببینه چه خبره !

* نمی خواد نگاه کنی ، بردنشون !

* بردنشون ، کیارو ؟!

* دو تا از … دو تا از خواهرامونو ، دو تا از خواهرامونو اسیر کردن !

اینو که گفتم سلول آشوب شد ، ما جنگیده بودیم تا این اتفاقا نیوفته ، تا تجربه تلخ کربلا دوباره تکرار نشه اما…

نزدیکای عصر بود و حال هممون گرفته که عراقیا اومدن تو و شروع کردن به کتک کاری ، عصبانی بودم و کاری از دستم بر نمیومد ، دستامونو بستن و بردن تو حیاط ، معلوم نبود این دفعه دیگه چه خبره اما این بار نگران خودمون نبودیم ، نگران خواهرامون بودیم که چه اتفاقی براشون می افته !

کامیون اومد تو حیاط ، چشمامونو بستنو سوارمون کردن ، آیفا حرکت کرد و ما موندیم و یه سرنوشت نامعلوم و مبهم که معلوم نبود چی انتظارمونو میکشه …!

روایتی زیبا از روزهای جنگ و اسارت آزاده رحیم گل بوستانی به قلم فرزندش «ص.گل بوستانی» / سایت جامع آزادگان

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.