1395-12-26 10:23
1693
0
36650
یادداشتی به قلم سید رضا حسینی؛

استارباد فصل نامه فرهنگی یا مانیفست لیبرالهای وطنی!!!

درگفتگو بابرخی پژوهشگران ومحققان این مسئله مطرح شد که فصل نامه استار باد (که دراصل استرآباد باید باشد ودرادامه توضیح داده میشود) برخلاف آنچه مدعی است که فصل نامه ای بامحوریت فرهنگی٬هنری٬ادبی وتاریخی است رویکردی کاملاسیاسی دارد!

به گزارش گلستان ما ؛ سید رضا حسینی فعال فرهنگی اجتماعی استان گلستان به بهانه چاپ فصلنامه فرهنگی، هنری استارباد طی یادداشتی نوشت: می گویند تاریخ راقوم غالب می نویسند اما نگفتند حدود وصغور کلمات ومفاهیمی چون تاریخ ٬قوم٬ نوشتن وغالب کجاست؟!حقیر پیشتر فصل نامه استارباد رادیده وتورقی  در حد بضاعت کرده بود اما ازآنجا که همیشه به مصداق آن روایت که باید به دیگران حسن ظن داشت تصورات شخصی خویش راوقعی ننهاد و از کنار آنها عبور کرد تا اینکه شماره جدید فصل نامه استارباد که در اصل استرآباد است را مشاهده کرد.

درگفتگو بابرخی پژوهشگران ومحققان این مسئله مطرح شد که فصل نامه استار باد (که دراصل استرآباد باید باشد ودرادامه توضیح داده میشود) برخلاف آنچه مدعی است  که فصل نامه ای بامحوریت فرهنگی٬هنری٬ادبی وتاریخی است رویکردی کاملا سیاسی دارد!

این سیاسی بینی وسیاست زدگی رامیتوان درتمام شماره ها به نحو رندانه ای دید که ممکن است از چشم خواننده معمولی دیده نشود اما نگاه زیرکانه چون مجموعه فوق راه را برای دیرینه شناسی این فصل نامه بازمیکند.ازتصاویر روی جلدهای شماره های مختلف٬تیترها وعناوین وشخصیتهای خاص میتوان به نتیجه ای رسیدکه خلاف ادعای گردانندگان نشریه است.

برای اثبات این مدعا شاید بهترباشد ازروی جلد آخرین شماره این فصل نامه شروع کنیم.ازعنوان فصل نامه وتصاویروعناوین وبعد به سرمقاله مدیرمسئول اشارتی کنیم تا ببینیم چطور دم خروس بیرون زده است.

عنوان فصل نامه استارباد است که بنابرصفحه اول فصل نامه تصحیف استرآباد است!درحالیکه بنابر گفته تاریخنویسان محلی اسم حقیقی گرگان-که توسط رضاپهلوی به این نام خوانده شد-استر آباد بود چراکه دراین منطقه استر-قاطر یاالاغ-بسیاربوده اما کلمه استارباد ذهن رابه سمت نام ستاره یا استرهمسر خشایارشاه میبرد واین خود زمینه یک تحریف تاریخی است!

دومین مقوله تصاویرافرادی است که روی مجله استارباد به عنوان صاحبان قلم ویا مصاحبه شوندگان آمده است.از۱۶عکس تنها تصویر  غلامرضاخارکوهی مبین روایتگر انقلابی بودن دارد واغلب به نحوی اپوزسیون جمهوری اسلامی بوده ویاهستند.به عنوان مثال سه فرد ازاین ۱۶نفرجزو بازداشتیهای سال فتنه ۸۸بوده اند.چند نفر از توابهای حزب توده یامجاهدین بوده اند وچندنفر از لیبرالها ویا به اصطلاح امتیها وملی گراها(مصدقی) هستند.

ازتوضیح بیشتر درباب عکسهاخود داری میشود تامبادامتهم به فرم گرایی شویم و.....عنوانی که در روی جلد برای پرونده آمده بسیارقابل تامل است:وپرونده ای برای انقلاب بهمن ۵۷در گرگان!!

دراین سالها جریان لیبرال واپوزسیون جمهوری اسلامی  چه درداخل وچه درخارج باحمایت رسانه ای غرب که جمهوری اسلامی راآلترناتیو خود میداند دراقدامی جمعی برای تحریف تاریخ به حذف کلمه اسلامی از انقلاب بهمن سال ۵۷پرداخته اند!!

این اقدام به قدری هماهنگ است که در دهه اخیر حتی پایان نامه های مقطع دکتری برخی دانشجویان وپژوهشگران هنگام تبدیل ‌ به کتاب به حذف نرم کلمه اسلامی پرداخته اند.به عنوان مثال امثال کسانی چون علی میرسپاسی-نویسنده کتاب مدرنیته ایرانی-یا مهرزاد بروجردی-نویسنده کتاب روشنفکران ایرانی وغرب-در غرب نیز ازچنین استراتژی استفاده کردند وفرهنگ شیعی را یک خرده فرهنگ درایران درنظرگرفته اند!وروحانیت رایک طیف عوام ....واین حرکت دربرخی نشریات کشوری داخلی نیز چون ایران فردا٬بخارا و...در پیش گرفته شده است.

درتایید این مدعامیتوان به سرمقاله مدیرمسئول درآخرین شماره این فصل نامه درسال۹۵استناد کرد که بازبان بیزبانی اقراربه این رویکردکرده است.

»نشان داده ایم که راه پژوهش درحوزه انقلاب معاصرمردم ایران٬همچنان تمام نشدنی وپایان ناپذیراست وبرخلاف عده ای که آن راپایان یافته یامحصور به پژوهش ها ونوشته جات خود می دانند به این زودیها اشباع نخواهد شد .این پرونده٬خود مشتمل بر مقدمه ای مفصل وجامع است که توضیحات لازم درانجا آمده است.»

ومشخص است که درپرونده انقلاب ۵۷باچه کسانی مصاحبه صورت گرفته واین بزرگواران چه گفته اند ....وجالب اینجاست درپایان این سرمقاله مجددا مدیرمسئول بر غیرسیاسی بودن این فصل نامه تاکید می ورزد:«استارباد بی هیچ گرایش ورویکرد سیاسی-اجتماعی تنها در راستای اعتلای فرهنگ این دیار انتشار می یابد وبس!!!»

جالب اینجاست این تاکید بر رویکرد متفاوت در انقلاب پژوهی درابتدای پرونده انقلاب بهمن ۵۷نیز مجددا تکرارشده وبرآن تاکید شده.

اینکه درانقلاب پژوهی بیطرف باشیم ومدام دراین کوس بدمیم درذهن خواننده معمولی این تداعی میشود که انگار درانقلاب پژوهی بیطرفی رعایت نشده وبراساس ایدئولوژی حاکم تحقیقات سفارشی انجام پذیرفته(نکته ای که درهمین پرونده رحمت ا....رجایی درباب  خارکوهی تلقین میکند وبه گونه ای درصدد حکومتی نوشتن آثارخارکوهی به مخاطب است)بیشک انسان پژوهشگردر تحقیق باید تعصب وایدئولوژی را لحاظ نکند اماانسان به واسطه تاریخی بودن موجودی است که فهم او تاریخی است بیجهت نیست!درثانی بیطرفی اینجابه چه معناست؟یعنی آیا انسان نباید حق رابگوید ودرتحقیقاتش به حق نرسد؟به عنوان مثال اگر منتقدین خارکوهی لیبرال اند ودرصدد تحریف تاریخ انقلاب وتاریخسازی قلابی برای انقلابند باید تحقیقات خارکوهی بنابر دلیل اینکه بامفروضات آقایان جور نمی آید متهم به قرائت رسمی شود!؟(رجوع شود به مقاله رحمت ا...رجایی درنقد خارکوهی درتاریخنگاری انقلاب درهمین فصل نامه ویژه پرونده انقلاب ص۸۴)

در آغازی بر انقلاب پژوهی بیطرفانه تنهایکبار نام امام خمینی(ره)آمده وتنهایکبار لفظ اسلام به کار رفته واحتمالایاازدست نگارنده به قول معروف دررفته یابرای عدم ایجاد شائبه به کار رفته تا بعدا حجتی باشد برای رد ادعای ما!!!!کیست که نداند مصاحبه شونده ها یامقالات ازبزرگوارانی است که گرایششان براهل معنی پوشیده نیست.جز خارکوهی وجعفرقلی کیانی تقریباتمامی افراد گرایششان در جهتی است که مدیرمسئول محترم آن را بیطرفانه میخواند!پرسشی که مطرح میشود این است آیااین گزینش درافراد ونگاه لیبرالی به انقلاب بیطرفانه است؟آیا روش شناسی بی ارزشی که وبر بران تاکید میکرد این است!؟

یکی ازشخصیتهایی که روایت غیرواقعی ازانقلاب اسلامی وواقعه پنج آذر نوشت ودرقالب رمان چاپ کرد یوسف قوجق بود.کسی که گرایشات سیاسی وایدئولوژیکیش کاملا درکتاب ظهور وبروز داشته.بزرگ کردن شخصیتهایی که اصلانقش مهمی دروقایع پنج آذر نداشتند وبرعکس حذف نام بزرگانی که انتظارآن نمی رفت.جالب است ایشان دردفاع ازخود چنین گفته که این کتاب رمان است ونه یک اثرتاریخی!!!! اصلاح طلبان واپوزسیون نظام دراین ماجراتمام  قد ازقوجق حمایت کردند وعکس یادگاری قوجق درکنار قبرنورمحمد عاشورپور(رهبرحزب توده ترکمن صحرا) را توجیه کردند!!!!

درنوشتاری که به کتاب قوجق اختصاص یافته حملات بسیاری به اصولگرایان انجام شده واین نشان ازاین است که گردانندگان مجله جریان اصولگرارا مدافع نظام میدانند وخود با مطالب قوجق همسخن!!!!

درسطورقبل اشاره ای کوتاه به مقاله رحمت ا...رجایی درباب غلامرضاخارکوهی شد که جادارد به اجمال گفته شود.رجایی قرائت خارکوهی را رسمی وایدئولوژیک می خواند درحالیکه اگر ازاو بپرسیم چه کسانی انقلاب کردند احتمالا به واسطه گرایشات لیبرالی خود ازبازرگان و....یاد میکند!چیزی که در مصاحبه باشخصیتهای دیگر دراین شماره ویژه پرونده انقلاب سال۵۷مشاهده میکنیم (!)که به آنهانیز اشاره خواهد شد.

بعنوان مثال عکسی که از فاضل کبیر درصفحه ۱۲۵کارشده ودرزیرنویس توضیحاتی آمده که ذهن هرخواننده ای راباشائبه وپرسشهای بسیاری درباب اعدام های دهه شصت واعدام ابولفضل کبیرمواجه میکند.فضای حاکم براین گفتگوها نه به شکل نرم بلکه کاملا عینی روایتی لیبرالی ازانقلاب ارائه میکند وبه حذف شخصیتهای بزرگ انقلاب چون امام وروحانیت میپردازد اگرچه درچند جاگذارا برای جلوگیری ازایجاد شبهه وتبرئه جهت گیری مطالب  به روحانیت ازسراکراه  اشاره شده است.البته ما نقش شخصیتهایی چون شریعتی وبازرگان وگروه های دیگر رانادیده نمیگیریم اما اصالت دادن به اقلیت یک خیانت فرهنگی است.مگربازرگان درنوفل لوشاتو به امام نگفت انقلاب نکنید شاه شرایط شماراپذیرفته؟مگر بازرگان درآخرین حکومت نظامی که به دستورامام شکسته شد نگفت مردم خسته شدند وامام درجواب ایشان چه گفت؟!امام فرمود مردم خسته نشدندبلکه من وشما پیرشدیم.!!!

شریعتی ازشخصیتهای تاثیرگذار انقلاب است که توسط لیبرالها مصادره به مطلوب شده است.مصاحبه باسید عباس کریمی ازاین دست مقوله است.مقوله ای که اولاشریعتی را لیبرال میداند وثانیا بنیانگذارانقلاب !!! جالب اینجاست که پیام ایشان درانتهای مصاحبه بی پیامی است!!!

ودرابتدای فصل نامه  قید شده که مسئولیت  مطالب این مجله به عهده نویسندگان آن می باشد!وبیانگر دیدگاه استارباد نیست!!!کسی نیست بگوید مصاحبه با همه این افرادباگرایشات یکسان بیانگر رویکرد سیاسی ازطرف نشریه نیست؟!

کسی نیست بپرسد که چند درصد جامعه ان روز باسواد بودند وچند درصد ان جمعیت کتابخوان وچند درصد ان جمعیت کتابخوان آثارشریعتی وبازرگان رامیخواندند ونهایت اینکه از خیل این خوانندگان چند درصد آراءشریعتی وبازرگان را صد درصد قبول داشتند ودران جهت حرکت میکردند!؟واینکه درآن سالها تیراژ این کتابها چقدربود!؟

بحث به درازاکشیده شد ونگارنده قصد نداشت چنین چیزی بنویسد اما این فصل نامه راباهرعینک وازهرزاویه ای ببینی رویکرد ایدئولوژیکی با گرایشات سکولاریستی ولیبرالیستی را درتمام وجوهش مشاهده میکنی!حتی شعر! به عنوان مثال درص۲۴شعرعلی توسلی درباب سانسور وممیزی است که استبداد در جمهوری اسلامی رابه ذهن متبادر میکند...

این رویکرد لیبرالیستی وسکولاریستی که کاملا بیانگر ایدئولوژیک بودن این فصل نامه هست ازطرح جلد  تا آخرین صفحه وجود دارد به شکلی که دراخرین صفحه نامه ای از  دکتر محمد رضا سرگلزایی خطاب به مدیرمسئول فصل نامه چاپ شده که درآن بابت پرداختن به «پروژه شوم قتلهای زنجیره ای»درشماره قبل این نشریه تقدیربه عمل آورده است.حال بگذریم ازاینکه قتلهای موسوم به زنجیره ای واقعا قتل بوده ویا اگربوده زنجیره ای بوده واگربوده پای چه کسانی وکدام جریان دران ماجرادخیل بوده است؟!

لب کلام اینکه آقای بایزدی!شترسواری دولادولا ندارد!!!فصل نامه موسوم به فرهنگی ٬هنری ٬ادبی وتاریخی  استارباد مانیفست  ایدئولوژیکی لیبرالهای استان است-نمونه استانی کیان فرهنگی- که ازطیف موسوم به مکتب علی-مصدقیها وبازرگانیهای سالهای اول انقلاب-تا ریویزیونیستها-تجدید نظرطلبهای کنونی که شامل اصلاح طلبان تندروی مشارکتی ومجاهدین انقلاب میشود-رادربرمیگیرد.به این دوجریان باید توابین وبرخی شخصیتهای زنده مجاهدین خلق وتوده راهم افزود.مخلص کلام اینکه شبکه روشنفکری وتئوریک جریان اپوزسیون جمهوری اسلامی در استارباد کار فرهنگی ازنوع براندازی نرم  میکنند!!!

جادارد خداقوتی به تلاشهای آقای بایزدی ورجایی بگوییم اما ...اما....چنانکه قبلاهم گفتیم....شترسواری دولادولاندارد!!!!اکنون باید پرسید نهادهای فرهنگی ودولتی وادارات پاسخگو درحوزه فرهنگی چه پاسخی برای تحریفات تاریخی انقلاب توسط بایزدی وجریان حامی اودارند؟!وچگونه ...

است که جبهه فرهنگی مقابل انقلاب باحمایت صداوسیما٬ ارشاد٬کتابخانه ها و برخی مجموعه های فرهنگی فعال استانی منتسب به بزرگان استان چون میرداماد ودانشنامه گلستان وسایرمتولیان دیگر فرهنگی دردولت تدبیروامید به خرید وتوزیع وحمایت از این مجله اقدام کرده اند وتمام هم وغم آنها حمایت از مجله ای است که با نام بومی ولباس فرهنگی اهداف سیاسی وایدئولوژیک رادنبال میکند چنانکه دستان پولادین آمریکایی دستکش مخملین به دست کرده بود.پرسش ما پرسش از گردانندگان استارباد نیست که ماکوشش آنهاراتحسین میکنیم اما ...اما در مراکز فرهنگی ودولتی منتسب به جمهوری اسلامی چه میگذرد؟!آیا پروژه نفوذ در استان ما کلید خورده وبه پستوهای مراکز فرهنگی وادارات دولتی ما رخنه کرده؟!اگر پاسخ آری است٬نقش نهادهای امنیتی چیست وچه اقداماتی را دربرابر پروژه استحاله فرهنگی انجام داده اند؟!واگر پاسخ منفی است چرا کسانی چون قوجق به تحریف تاریخ تحولات سیاسی معاصر درراستای ناتوی فرهنگی میپردارند واین نشریات به راحتی به سانسورحقایق تاریخی وتاریخ سازی وقهرمان پروری  دروغین می پردازند؟پاسخ هرچه باشد تاییدی است بر بی مبالاتی ودر پیش گرفتن سیاست تساهل وتسامح توسط مراکز ذیربط....والسلام/ منبع : گلستان 24

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.