1393-11-23 11:56
2451
0
10417
یک حادثه و یک روایت ؛

۲۰ بهمن در گنبد از زبان یک شاهد + تصاویر

سیدعلی کریمیان یکی از راویان هشت سال دفاع مقدس است که علاوه بر خاطرات جنگ خاطرات بسیاری از انقلاب ۵۷ دارد در ادامه یکی از خاطرات این شهروند و رزمنده بسیجی گنبد را می خوانید.

به گزارش گلستان ما به نقل ازقابوس نامه، او اینگونه از آن روزها تعریف می کند: بچه محله حماسه ام،بچه محله بهار شهدا.سید علی کریمیان هستم،بچه محله بهار شهدای گنبد کاووس. شهر ما پر از حماسه است اما حماسه نگار نداره.میخوام در مورد حماسه ۲۰ بهمن ۵۷ گنبد صحبت کنم.شما شاید در مورد حماسه ۱۲ دی که در گالیکش اتفاق افتاد شنیده باشید.اما در مورد ۲۰ بهمن فکر نمی کنم شنیده باشید.من خودم در اون موقع کلاس دوم ابتدایی بودم.

یک روز قبل از حادثه ۲۰ بهمن به علت شلوغیها مدرسه مارو زودتر از وقت معمول تعطیل کردن ، اون روز زنگ مدرسه رو زود تر از روزهای دیگه به صدا در آورد ناظم مدرسه.ما هم خوشال که یک ساعت زود تر داریم میریم خونه.اون زمان با صف تا جلوی در خونه ها می رفتیم. دیگه آخرین نفری که پشت سرش کسی نبود من بودم،چون ما آخر محله بهار شهدا می نشتیم.محله بهار شهدا اون زمان اسمش خیابان قصاب خانه بود. مستضعف نشین ترین محله گنبد.

به سبب خونهایی که داد و به سبب همین حماسه ۲۰ بهمن اسمش عوض شد و شد بهار شهدا.حالا یه جور دیگه نشونی میدم تا بشناسید. یادبود شرقی رو میگن بهار شهدا.

حماسه ۲۰ بهمن اینطوری شروع شد.روز جمعه بود من گاهی درس و مشقهایم را منزل دوستم مهدی جوانمرد هم کلاسیم می نوشتم  اونروز هم رفتیم خونه آنها، هنوز تازه کیفمو از پشتم در آورده بودم و گذاشته بودم زمین که دیدیم صدای بشکن بشکن میاد ! اما نه از این بشکن بشکنای امروزی… صدای شکستن شیشه ها بود.

خیلی تعجب آور بود.تا حالا اینهمه صدای شکستن شیشه نشنیده بودیم.بدو بدو اومدیم بیرون… دیدیم یه جمعیت حدودا ۱۰۰ نفره داره به سمت محلمون میاد.سر راهشونم هرچی شیشه هست با سنگ و چوب میشکنن.رسیدن جلوی حمام بهار که الان شده یه آپارتمان.کی میدونه کوچیک ترین شهید شهرمون که تو این حادثه شهید شد کیه؟ گفتم… هیچکی نمیدونه.چون تاریخ نگاری نکردیم.اولین شهید ،شهید محمد بهمنی بود.بچه ورزشکار،کشتی گیر و فوتبال دوست.بیشتر از هجده سالش هم نبود.وقتی جمعیت داشت میومد شهید بهمنی بدو بدو رفت تا ببینه چه خبره.

اما قبل از اون ،اونها رسیده بودند به در حمام.اونها فشار می آوردن که در حموم رو باز کنن [حمام زنانه]،این بنده خدا دستاشو از لای میله ها رد کرده بود تا در باز نشه و از ناموس محله دفاع کنه.که چوب و چماق بود که به سر و کله این بنده خدا میخورد.

ناگاه یه دشنه رفت تو شکمش بازم مقاومت کرد اما این دفعه طوری زدنش که انگشتاش آویزون شد.برادر بعدی رو با تبر زدن،برادر بعدی روهم زدن و زخمی کردن…. عباس قدرتی هم نفر بعد بود که چماق خورد تو سرش و ضربه مغزی شد.شهید حسین طایفه حیدری و اصغر بهره مند هم از شهدای دیگه این روز بودند.

nafare roy tact

شخص روی تخت نادر بهمنی برادر شهید محمد بهمنی  که در حادثه ۲۰ بهمن ماه مجروح و جانباز شد

bahmany

شهید محمد بهمنی  

تو این محله یه شیرزنی هم بود.بهش میگفتن طیبه صداقت.تا این صحنه رو میبینه شروع میکنه لعن و نفرین به مهاجمین  مزدور پهلوی ، اونا هم بطرفش یورش میبرند چون تو خونشون چند تا دختر داشت ، سریع درب خونه رو میبنده و گیره درو میندازه [و از بالای پشت بام خونه ] وقتی میبینه دارن ناجوانمردانه جونای مردم رو می کشن با پاره های اجر به اونا حمله میکنه و انها هم عصبانی .به طرف منزل او حمله ور میشوند و درب حیاط را با زور میشکنند و وارد حیاط می شوند که با مقاومت شهیده طیبه صداقت مواجه  میشن  و با شلیک گوله تفنگ شکاری اونو از پا در آوردند که بعداز انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

در همین هنگام از فرصت بدست اومده ،حاجی حمومی که حاج آقای بیانی بود،در پشتی رو باز کرده بود تا زنها خارج بشن.زنها هم خونه به خونه و کوچه به کوچه فرار می کردن.شهدای این واقعه همه با چوب و چماق و دشنه کشته و زخمی شدن اما اولین شهید زن گنبد با تفنگ شکاری و در حالی که حامله بود، به شهادت رسید.دژخیمان مزدور پهلوی که از اراذل و اوباش و شعبان بی مخ های اون موقع بودند،هجوم آوردن به خونه یک زن بی پناه که داشت از ناموس خودش دفاع می کرد.این قسمت کوچکی بود از حماسه ۲۰ بهمن۱۳۵۷

File0285

عباس قدرتی

File0288

شهید اصغر بهره مند

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.