1399-09-30 08:55
2694
3
72164
گفت و گو گلستان ما با زوج پرستار گلستانی؛

روزهای آغازین کرونا تداعی کننده جنگ بود/ دوری و دوستی؛ درخواست یلدایی پرستاران بخش کرونا/ پرستاران چشم انتظار فرمول "قاصدک"

گاهی در شیفتشان نزدیک به 10 نفر فوت می کردند و صحنه هایی را می دیدند که تداعی کننده جنگ بود، روزهایی بود که همکارانش درگیر بیماری بودند و در شرایط کمبود پرستار نیز باید چند برابر شیفت خود کار می کردند تا خللی در روند درمان بیماران وارد نشود.

به گزارش گلستان ما، 10 ماه از شیوع کرونا در کشورمان می‌گذرد، خیلی‌ها در روزهای ابتدایی پای کار بودند، آن روزها همه چیز متفاوت بود، مردم بیشتر رعایت می کردند و به خاطر پرستاران هم شده دست به انجام برخی رفتارها نمی زدند اما پرستاران و کادر درمان اند که همچنان پای کارند و نگران حال مردم و بیماران هستند.

وقتی سخن از عشق و ایثار به میان می آید قطعا یکی از کلمه هایی که به ذهن خطور می کند پرستار است، نمی توان به تنهایی آن را شغل دانست حداقل اگر این گزارش و دیگر گزارش ها را بخوانید متوجه این می شوید پرستاری عشق است.

همانگونه که عید، مراسم های مذهبی و دیگر مراسم های امسال ما مانند سال های گذشته نبود شب یلدا و روز پرستار ما نیز مثل سال های گذشته نیست، روز پرستار را امسال همه باید برای پرستاران معنا کنیم پرستارانی که یک سال است از همه چیز خود گذشته اند و جانانه در میدان مبارزه جولان می دهند.

هم کلامی با پرستاران زیبایی های خودش را دارد که مصاحبه را نسبت به سایر اقشار متفاوت می کند، پرستاران سفید پوشانی هستند که در لباس فرشتگان پروانه وار به هنگام مریضی دور شما می چرخند تا عزیزترین های شما خیالشان جمع باشد یکی هست که حواسش به همه چیز است و به تنها چیزی که فکر می کند سلامتی عزیز ماست.

پرستاران بسیاری بودند که می توانستند تبدیل به سوژه این گزارش شوند اما شاید داشتن همسری پرستار که او هم پرستار بیمارستان و بخش همسرش باشد و پا به پای همسرش در بخش بیماران کرونایی بیمارستان شهید صیاد شیرازی خدمت کند کمی ماجرا را جالب تر می کند.

عمران قریب 30 ساله و مرضیه شکی هر دو فارغ التحصیل رشته پرستاری زوج گلستانی هستند که این روزها پا به پای یک دیگر در بیمارستان شهید صیاد شیرازی گرگان به بیماران کرونایی خدمت می کنند.

روز پرستار بهانه ای شد تا سراغ این زوج جوان پرستار برویم تا گفت و گویی با آن ها داشته باشیم.

از چگونگی آشنایی با همسرتان برایمان بگویید

عمران قریب پس از خنده ای که انگار او را به سال های قبل و زمان آشنایی با همسرش می برد اینگونه پاسخ می دهد: آشنایی ما به کار در بیمارستان قلب برمی گردد زمانی که یک ماه مانده بود خانم بنده طرحش را آغاز کند و اولین آشنایی ما در این بیمارستان بود که از قبل نیز هیچ ذهنیتی نسبت به هم نداشتیم.

یک سال که گذشت یکی از دوستان به طور ناگهانی به من یادآوری کار در بیمارستان قلب را کرد و سخن از همکاری با همسرم را به میان آورد که من متعجب از این سوال شدم این دوست بنده نیز پیشنهاد داد اگر قصد ازدواج دارم بهترین گزینه خانم شکی است.

خود بنده اهل کردکوی و خانم بنده نیز اهل علی آباد است به همین جهت بعد از صحبت های اولیه خانواده ها به توافق رسیدیم.

وقتی متوجه شدید قرار است یک پرستار به خواستگاری شما بیاید چه احساسی داشتید؟

عمو و زن عموی خودم پرستارند و خیلی خوشحال بودم و از اینکه کسی واقعا می تواند درکم کند و با شرایط سخت کار من کنار بیاید خوشحال بودم. ازدواج با پرستار جز اولویت های انتخاب همسر آینده ام بود و از این بابت خوشحال بودم.

زمانی که سخن از همه گیری بیماری کرونا آمد با توجه به اینکه شما در کانون بیماری قرار داشتید چه بازخوردی را از اطرافیان دریافت کردید؟

قریب با اشاره به تماس های پی در پی اطرافیان با وی خاطر نشان می کند: در روزهای اوج بیماری که از شدت کار خسته می شدیم بسیاری از اطرافیان حتی از خانواده هایی که خیلی با آن ها رفت و آمد نداشتیم تماس می گرفتند و دلگرمی دادند و تزریق روحیه می کردند.

این امیدواری را می دادند اوضاع بهتر می شود و شما به شرایط قبل خود بر می گردید از طرفی نیز خانواده من و همسرم واقعا شرایط سخت را درک کردند و از نظر حمایت های روحی و روانی و نگهداری فرزند خردسال ما بسیار کمک کردند.

قریب از روزهایی سخن به میان می آورد که در شیفت پرستاری اش نزدیک به 10 نفر فوت می کردند و صحنه هایی را دیده است که تداعی کننده جنگ بودند روزهایی که همکارانش نیز درگیر بیماری بوده اند و در شرایط کمبود پرستار نیز دیگران باید چند برابر شیفت خود کار می کردند تا خللی در روند درمان بیماران وارد نشود.

فشار کار آن قدر در روزهای اولیه کرونا افزایش یافته بود که پرستار گزارش ما نه به خاطر بیماری کرونا بلکه به دلیل فشار ناشی از رفتارهای نامناسب ما دیسک کمر وی پاره و دوماه خانه نشین شد.

شکی در پاسخ به سوال بازخورد اطرافیان ابراز می کند: بعد از مرخصی استعلاجی زایمان در اسفندماه کارم آغاز شده بود و استرس این که از بچه ام جدا می شوم را داشتم و حالا بیماری ناشناخته کرونا که کل بیمارستان پر شده بود از بیماران کرونایی. در ابتدا بیماران اصلا همراه نداشتند و تمام رسیدگی و پرستاری به عهده خودمان بود .

آن وحشت اولیه از کرونا خیلی زیاد بود. آن زمان هر کس در بخش می آمد مطمئن بود که می میرد و فقط از ما خواهش می کردند که ما را نجات دهید. ما خودمان هم استرس داشتیم. 

حتی به جایی رسیده بود که صبح می آمدم بیمارستان می گفتم که از کار انصراف بدهم. وحشت داشتیم اما خدا کمک کرد و این روزهای سخت گذشت.

قوت قلب شما در روزهای اوج کرونا چیست و چه مسئله ای بیشتر شما را اذیت می کند؟

قریب اظهار می کند: در این محیط که فوتی ها بسیار بالا بود و بیشتر پرستاران در حال از دست دادن روحیه بودند بسیار از همکاران به یک دیگر کمک می کردند تا همه با یک روحیه جمعی بالا به کمک یک دیگر بروند.

مردم می دیدند تشکر می کردند و گل می آوردند تا به ما روحیه دهند و ما بدانیم مردم کنار ما هستند این مسئله ها بیشتر باعث می شد ما جانانه تر پای کار بیاییم.

در حالی که دستگاه اکسیژن ساز نبود کامیون کامیون روزانه دو یا سه بار از شهرهای اطراف اکسیژن تامین می کردند تا ما کمبودی نداشته باشیم اگر آن روزها ما در حوزه تامین اکسیژن کمتر استرس داشتیم قطعا روزهای بهتری را سپری می کردیم.

بانوی پرستار در پاسخ به این سوال تصریح می کند: روزهای اول برخوردهای مردم خوب بود چیزهایی که الان روحیه آدم را ضعیف می کند توقع زیاد مردم از پرستاران است. طرز برخورد مریض ها عوض شده، سطح توقع از منِ پرستار بالا رفته، درست است برای کارم حقوق می گیرم اما همه مشاغل اینجوری اند.

حضور بچه های جهادی در کنار شما چه تاثیری بر روحیه شما داشت؟

خانم پرستار که روزهای بیشتری را در کنار بچه های بسیجی گذرانده یادآور می شود: حضور بچه های بسیجی از خراسان رضوی 2 الی 3 ماه اول خیلی خوب و بسیار کمک کننده بود و مراحل اولیه حمایت های خیلی خوبی توسط بچه های بسیجی از ما شد که باعث روحیه گرفتن پرستاران برای ادامه کار شد.

وضعیت طرح قاصدک چطور است؟ 

قریب می گوید: هنوز پرستاری سر از حساب و کتاب طرح قاصدک که به عنوان حمایت از وضعیت معیشتی پرستاران وضع شده در نیاورده است، این طرحی است که مازاد درآمد بیمارستان است که بین پرسنل تقسیم می شود و اضافه کاری است که طبق سابقه حکم برای افراد واریز می شود.

قریب با بیان اینکه مبلغ طرح هنوز برای کسی شفاف سازی نشده عنوان می کند: سال 90 ماهی 700 هزار تومان برای مثال دریافت می کردیم و الان ماهی 500 هزار تومان دریافت می کنیم، یعنی در این 7 سال با این تورم بیمارستان درآمدی نداشته است.

این پرستار زحمت کش با تعجب، به سخنان خود ادامه می دهد: از مسئول طرح در دانشگاه نیز پرسیده ام که ما را به فرمول هایی می برد که خودمان موضوع را منتفی شده می دانیم، یعنی در این 7 سال درآمدهای بیمارستان افزایش نداشته است؟

آخرین دریافتی همسر من برای مرداد و شهریور بوده که کل مبلغ پرداختی برای این دوماه کمتر از یک میلیون تومان بوده است که در بارها جلسه نتوانسته اند ما را قانع کنند.

مشکلات معیشتی این روزها به برخی از پرستاران واقعا فشار آورده و برخی به جای به صدا در آوردن بوق کشتی و غیره بهتر است به وضعیت این طرح و پرستاران شرکتی برسند تا بدانیم کاری برای پرستاران صورت گرفته است.

شیرین ترین و تلخ ترین خاطره شما چه بوده است؟

شیرین ترین این روزها برای من روزهایی است که با همسر و صمیمی ترین دوستان خود هم کشیک هستم اما تلخ ترین لحظات برای من لحظه ای بود که مادر دوست من در این بخش بر اثر کرونا بستری بود و فوت کرد اما من نمی دانستم چطور خبر فوت مادر دوستم را به او بدهم.

یکی از همسایه های ما که سن کمی داشت جلوی چشم خودم بر اثر کرونا فوت کرد که این اتفاقات روزهای سختی را برای من رقم زد.

خانم شکی شیرین ترین خاطره اش را هم شیفتی با همسرش می داند چرا که در این شیفت ها بیشتر استراحت می کند و کار بیشتر بر عهده همسر پرستارش است! در خصوص تلخ ترین روزهایش نیز به جدایی از فرزندش اشاره می کند و اذعان می کند: شاید یک جا کم آورده باشم اما بخش من بسته نشد، کشیک های سخت همچنان ادامه دارد، شده ساعت ها غذا نخورده باشم و حتی نخوابیده باشم اما همان عشق من را اینجا نگه داشته است.

شب یلدا را در پیش داریم درخواست شما از مردم چیست؟

امسال می گویند یلداها باید متفاوت باشد از مردم درخواست می کنم تا امسال از طریق رسانه های اجتماعی با یک دیگر ارتباط بگیرند و خاطرات را مرور کنند تا خدایی نکرده مشکلی برای خانواده ها پیش نیاید و ما را نیز از خانواده های خودمان بیشتر دور نکنند.

خانم شکی در پاسخ به این سوال اظهار می کند: از مردم خواهش میکنم، جانانه شب یلدا در خانه هایتان بمانید می دانم خیلی سخته است چون یکی از رسومات خیلی قدیمی ما ایرانی هاست که در این شب دور هم جمع شویم اما امسال فرق می کند نگذارید یک عزیز از جمع مان خدایی نکرده از دست برود. به خدا قسم بخش پرشده و ما دیگر تخت نداریم، بیماران بدحالند. نگذارید موج بعدی کرونا شروع شود .

در برابر تلاش ها چه چیزی از خدا می خواهید؟

از خدا می خواهیم مردم جهان هر گرفتاری و مشکلی دارند مشکلاتشان حل شود و چیزی که من به آن اعتقاد دارم خداوند از خلقت من هدفی داشته و هدف از خلقت من برای ظهور انسان کامل است که اگر امام زمان (عج) باشد قطعا شرایط بهتر از این است و از خداوند می خواهم که باشم و آن روز را ببینم.

فرض کنید الان اخبار اعلام کند "کرونا را شکست داده ایم" اولین کاری که می کنید، چیست؟

سوالی که باعث شد تا این زوج پرستار پاسخ مشترکی به آن بدهند و آن پاسخ قاطعانه این بود "اولین کار این است پدر و مادر خود را در آغوش می گیرند و بعد از آن بلافاصله به یک سفر می روند تا خستگی این یک سال کار طاقت فرسا از تن خارج شود".

کار شما شبیه به مدافعان حرم است چقدر خودتان را شبیه آن ها می دانید؟

قریب با بغضی که از شنیدن نام مدافعان حرم در گلویش ایجاد می شود به این سوال اینگونه پاسخ می دهد که اگر جان من هم در این راه فدا می شد بازهم اعتقاد دارم یک صدم کار آن ها را انجام نداده ام.

انتهای پیام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

علی قریب

باسلام بنده هم از طرف خودم و اعضای خانواده از برادر عزیزم و عروس گلمون صمیمانه بابت خدمت خالصانه شان کمال تقدیر و تشکر را دارم و از خداوند منان برای این عزیزان و سایر مدافعان سلامت طول عمر ،سلامتی و سربلندی خواهانم... و سپاس فروان از شما دوستان رسانه بابت تهییه این مصاحبه شرح سختی های عزیزان... یادمان باشد در شب یلدا جمع شدنمان مساوی‌ست با کم‌شدنمان....

0
0
پاسخ
1399-09-30 14:48

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.