احسان مکتبی در توصيف ديگري، گلشنمهر را به آقاي خاتمي معرفي ميكند. آقاي خاتمي از اسرار مگو ميپرسد؟! و احسان مكتبي با لبخند شمارگان روزنامه را ميگويد.
به گزارش گلستان ما ؛ امیدوارم روز به روز شاهد گلشن مهری مهربان تر و شکوفاتر باشیم براي او تعبيرهاي بسياري آوردهاند «كسي كه مثل هيچكس نيست»، «مردي براي تمام فصول» و ... اما هيچيك از اين تعبيرها جاي نام بلند و عزيزش را نميتواند بگيرد؛ «سيدمحمد خاتمي».
سادگياش، بيآلايشتر از آن است كه محتاج در بوق كردن باشد و آراستهتر از آن كه نماهاي درشت در يوزه كند و رفتارش معروفتر از آنچه ميگويد.
اين سومين بار بود كه در چند قدمي او ايستادهام اگرچه هيچ وقت بيش از اين از او فاصله نگرفتهام. نه مثل آنان كه حرف عبور از خاتمي را ميزدند و نه آناني كه بياعتنا به فصلها رنگي هم از آسمان نميپرسند. او را از جنس حضرت امام(ره) يافتم.
در هر دهان گشودنش عطري از رسالت را به مشام بردهام و حالا امام جماعت نماز ظهر و عصر من در اين روز نازنين اواسط اسفند ماه 85 است. نماز كه تمام ميشود بلند ميشويم و آقاي خاتمي دست علي، پسر كوچك احسان مكتبي، صاحب امتياز گلشنمهر را ميگيرد و به سمت پلهها ميرويم.
علي خم ميشود بند كفشهايش را ببندد آقاي خاتمي بند يكي از كفشهايش را ميبندد و ميگويد: علي جان بايد آن يكي را خودت ببندي. علي چند دقيقه طول ميدهد و او و ما همه ميايستيم و بعد از پلهها بالا ميرويم.
اينجا موسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني(س) در خيابان ياسر است كه خيابان مجاور آن جماران است.
سيزدهـ چهارده نفر دبيران سرويس و همكاران گلشنمهر دلان را كه سخت تنگ شده است آوردهايم براي ديدن و شنيدن دوستي كه حضرت دوست در نگاه و كلامش قرار داده است. حنجره مهرباني آن «آن» كه ميگويند، كه شخصيتش همانا به مردمم در جهان عزت داده است.
وارد دفتري ميشويم كه كمي بيشتر از جمعيت ما جا دارد. شنيدهام اينجا را بيت حضرت امام(ره) در اختيار آقاي خاتمي قرار داده است تا براي ديدارهاي داخلي و خارجي استفاده كند.
اولين چيزي كه نظرم را جلب ميكند مصرعي با گرافيك بسيار زيبا از مولاناست؛ «كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست» احسان مكتبي صاحب امتياز گلشنمهر از اينكه چنين فرصتي در اختيار تحريريه روزنامه قرار گرفته است تشكر ميكند و بعد به معرفي گلشنمهر ميپردازد.
از 17 مرداد 78، تولد گلشنمهر و از شيخ قربان قندهاري كه روحش شاد و تشويقهاي او براي راهاندازي و ادامه حيات آن و از اصول ششگانه حاكم بر اين روزنامه ميگويد: صداقت در اطلاعرساني، پرهيز از نفي ديگران، دفاع از حقوق شهروندان، همزيستي مسالمتآميز، اعتدال، توسعه محوري. و راهبردهاي كلان روزنامه را گسترش دانايي عنوان ميكند و توسعه همراه با عقلانيت را نتيجه دانايي ميداند.
عکس : ابوالفضل نسایی
اينجاي حرفهاي او چاي ميآورند.
آقاي خاتمي رو به علي ميگويد: «شيرين كنم علي جان؟»
احسان مكتبي از راه دور و درازي كه گلشنمهر پيموده ميگويد و همكارانش را بهتر از آب روان معرفي ميكند.
او فراموش نميكند از حضرت آيتا... نورمفيدي، نماينده مقام معظم رهبري و حمايتهاي معنوياش ياد كند.
صاحب امتياز گلشنمهر در آخر ميگويد: چون داوطلبانه آمديم، گلايه نميكنيم و تا آخر با تدبير گلشنمهر زندگي ميكنيم با اين نگاه كه امانتي است نزد ما و بايد به نسل آينده و همينطور نسلهاي آينده برسد.
او در توصيف ديگري، گلشنمهر را به آقاي خاتمي معرفي ميكند.
آقاي خاتمي از اسرار مگو ميپرسد؟! و احسان مكتبي با لبخند شمارگان روزنامه را ميگويد.
آقاي خاتمي تشكيل تعاوني و تاسيس چاپخانه براي مطبوعات استان را پيشنهاد ميكند و مثل غالب اوقات سخنانش را با ياد امام آغاز ميكند:
به بركت امام (ره) كشور ما وارد يك مرحله جديد اجتماعي شد. و در راستاي واگذاري امور مردم به خود آنان اطلاعرساني و بويژه مطبوعات محلي جدي گرفته شد و مطبوعات از مركز به پيرامون گسترش يافت و منجر به كامل شدن سيستم اطلاع رساني در جامعه شد.
با اشاره به دوره تصدياش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و دو دوره رياست جمهوري ميافزايد: همواره در جهت توسعه مطبوعات و جريان اطلاعرساني شهرستانها كوشيدهام. او نشريه را حاصل كار جمعي ميخواند و دستاندركاران آن را آفريننده انديشه ميداند و هر نشريه را پايگاه و نقطه وصلي تلقي ميكند كه در آفرينندگان انديشه ايجاد رغبت ميكند.
آقاي خاتمي لطمات وارده به روزنامهنگاران در نوسانات سياسي و تعطيلي و توقيف نشريات را فاجعه بار ميخواند و ميافزايد: اگر معتقد به پيشرفت جامعه هستيم بايد سرمايهگذاري شود و بدون وابستگي به رشد نيروهاي مستقل فرهنگي در جامعه كمك شود و هيچ دولتي نبايد روزنامهنگار مستقل را نيروي ناپسند تلقي كند، بلكه بايد با حمايتهاي مادي و معنوي در اين نوسانات اجازه ندهد نيرويي كه زندگي و عشقاش را به اين پيشه پيوند زده لطمه بخورد.
او از دنياي مجازي و مجلات الكترونيك و رقابت آن با نشريات و كتب سخن ميگويد و تاكيد ميكند آنچه واضح است اين است كه كششي كه روزنامه و كتاب دارد هيچ وقت از بين نميرود.
رئيس جمهور سابق ايران اسلامي ميگويد: اداره دنياي امروز براساس خواست و اراده مردم است پس لازم است مردم منافع خود و جامعه را بشناسند و در تصميمگيريها آگاهانه باشند و مطبوعات اين وظيفه سنگين را برعهده دارند.
او تاكيد ميكند: بيان و روش مطبوعات بايد هدايتگرانه باشد نه مسلط بر ذهن و روح مردم و نيز بايد انعكاس دهنده خواستها باشد و با ارائه تحليل صحيح از رويدادها به ارتقاي فرهنگ منجر شود.
نيروي تربيت شده دانشگاه نيز از طريق نشريه روزآمد ميشود و در مسايل سياسي نيز روشن است كه چشم و گوش مردم است.
آقاي خاتمي نقد را از ديگر كاركردهاي مطبوعات برميشمرد و ميگويد: ارزيابي و نظارت و انتقاد از وظايف مطبوعات است. انتقاد از قدرت هنر بزرگي است. اگر نظارت و نقد بر قدرت حاكم نباشد بيم آن ميرود كه به انحراف كشيده شود.
حكومتهايي كه ادعاي مردمي بودن دارند بايد از انتقاد استقبال كنند. ممكن است گاهي اين انتقاد غلط باشد. اما ميتوان اصلاح كرد. مطبوعات رابطه دوطرفه بين مردم و حكومتها برقرار ميكنندو نقش واسطگي دارند. نقدهاي غلط هم در مصاف با واقعيتهاي زيبا اصلاح ميشود.
او درباره جايگاه و نقش مطبوعات محلي ميگويد: اقوام گوناگون، واقعيت زندگي ماست. همه ايراني مسلمان هستيم و پيوندهاي مختلف عميق داريم. اما در هر استان و منطقه خصوصيات، مشخصهها، اولويتها، مشكلات و ... قطعا متفاوت است.
مطبوعه محلي جايگاهي براي طرح اين مسايل است. اين انعكاسها، هويت را تقويت ميكند، احساس مسئوليت را بالا ميبرد و موجب برخورد واقع بينانه با مسايل ميشود. اولويتهاي سياسي و فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مطرح شده به مركز ارائه ميشود تا در برنامهريزيها نتيجه مطلوبتري حاصل شود.
آقاي خاتمي با اشاره به سخناني كه احسان مكتبي در معرفي گلشنمهر گفته بود، ميگويد: امروز جمعي در دسترس شماست كه اگر اين محور (روزنامه گلشنمهر) نبود، وجود نميداشت. اين جوانان با اشتياق، سرمايه ارزنده شماست.
اميدوارم روز به روز شاهد گلشنمهري مهربانتر و شكوفاتر باشيم و شش اصلي كه برشمرديد بسيار درست و صحيح بود بايد پابرجا بمانيد و بدون نفي ديگران خود را اثبات كنيم. با اثبات است كه جامعه پيشرفت ميكند. بدون چنگ زدن به ديگران.
همانطور كه گفتم ناراستي هم در مصاف با واقعيتهاي زيبا اصلاح ميشود. با توجه به اصولي كه مطبوعه شما مورد توجه قرار داده هر كس خيرخواه جامعه و استان سبز گلستان است بايد اين پايگاه را تقويت كند.
آقاي خاتمي به شايستگيهاي معنوي، تاريخي و فرهنگي گلستان هم اشاره ميكند و از شهيد شيخ قربان قندهاري چنين ياد ميكند:
دوست عزيزمان آقاي شيخقربان قندهاري كه توامان در عرصه فرهنگ و سياست حضور داشت خستگيناپذير، شجاع و روشن بود و از حضرت آيتا... نورمفيدي نيز با اوصافي چون عالم، زاهد، روشن و باسعه صدر و پشتوانهاي ارزشمند براي اهالي مطبوعات ياد ميكند.
سپس آقاي خاتمي به علي كه دوم دبستان است و مشغول نوشتن چيزي روي ورقه اش، رو ميكند و با تبسم ميپرسد « علي جان گزارشت را نوشتي».
و بعد آقاي خاتمي ياد احسان مكتبي مياندازد كه آقاي عكاس را معرفي نكرده است و احسان ميگويد كه وقتي به تيم نشريه پيوست 16ـ15 ساله بود ولي الان براي خودش مردي شده و از جشنوارههاي سراسري عكس جايزه ميبرد.
آقاي خاتمي هم لبخندي ميزند و ميگويد: مگر حالا بيشتر از 16ـ15 سال دارد و همه ميخنديم و از ابوالفضل نسايي عكاس ميپرسد: درس چي خوندي؟
و بعد تاكيد ميكند: حتما بايد دانشگاه بروي. يكي از همكاران كه تاكيد كرد نامش را ننويسم، از آقاي خاتمي ميخواهد كه عكسي دو نفره بگيرد. بعد آقاي خاتمي ميخواهد كه حلواي اوماج را كه سوغات گرگان است باز كنيم و همه همكاران بخورند.
اول به علي كوچولو تعارف ميكندو بعد از اينكه دهان همه شيرين ميشود ميرويم كه روي پلهها چند عكس جمعي و بعد عكسهاي دونفره بگيريم.
و او با كمال صبر و خوشرويي با همه ما عكس ميگيرد و بعد براي ديگر همكاران گلشنمهر كه امكان حضورشان مقدور نبود يادداشتي مينويسد.
من هم شعري كه سالها پيش در آن روزهاي اشك و لبخند براي او گفته بودم ميخوانم:
هر قدر هم كه بخواني تيرهاي برق گل نميدهند پرنده جان!
لبخند ميزند، روي هم را ميبوسيم و برميگرديم با خاطراتي شيرين از دقايقي مهربان در روزي نازنين كه ميهمان سيدمحمد خاتمي بوديم.
منبع : نشریه گلشن مهر شماره 469 به تاریخ 23 اسفندماه 1385
انتهای پیام /
© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد