1397-07-01 12:58
4391
0
57189
یوسف گم گشته باز آمد؛

روایت زندگی شهید «نصرتی» از محرم ۶۱ تا محرم ۹۷

پیکر شهید علی نصرتی که در عملیات محرم سال ۶۱ به شهادت رسید، در ماه محرم سال ۹۷ توسط کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح تفحص شد و به خانواده اش در علی آبادکتول بازگشت.

به گزارش گلستان ما به نقل از مهر، فائزه نوچمنی: سال ۱۳۳۷ در شهرستان علی آباد کتول دیده به جهان گشود و در ۱۰ آبان ۶۱ هم خبر شهادتش را به خانواده او دادند. اما از همان زمان مفقودالاثر بود تا این که شهریور ۹۷ کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد پیکر او در آخرین تفحص پیدا شده و آماده بازگشت به آغوش خانواده است.

شهید «علی نصرتی» در یک خانواده متوسط و معمولی متولد شد وتحصیلات ابتدایی خود را در روستا گذراند. از کودکی مقید به نماز بود و در فعالیت های فرهنگی و مذهبی حضور پررنگ داشت. بعد از تحصیلات مشغول کار فنی شد و پس از سربازی به استخدام سپاه در آمد.

هم زمان با آغاز جنگ او هم راهی دفاع مقدس شد و در تاریخ ۱۰ آبان ۶۱ برای سومین بار اعزام به جبهه های حق علیه باطل در عملیات محرم به شهادت رسید.

شهیدی که از کودکی به مسائل شرعی مقید بود 

پیکر او در حالی به وطن بازگشته است که پدر و مادرش هم در قید حیات نیستند. به همین دلیل سراغ خواهران و برادر او رفتیم. خواهر شهید «علی نصرتی» به خبرنگار مهر گفت: یکی از خصوصیات برجسته علی که هنوز در ذهن دارم بسیار اهل نماز بود، با توجه به اینکه شغلش رنگ آمیزی ماشین بود قبل از وضو رنگ های دست خود را به گونه ای پاک می کرد که حتی لکه های کوچک از روی دست پاک می شد تا نمازش دچار اشکال نشود.

زهرا نصرتی با بیان اینکه ما۱۱  بردار و خواهر هستیم و علی فرزند ۶ خانواده بود، افزود: پدرم از همان ابتدا تاکید داشت که همه بچه ها باید مقید به نماز باشند و شهید نصرتی هم از همان کودکی نماز می خواند و این امر واجب را مورد توجه خود قرار داد.

وی از خاطرات برادر شهیدش نسبت به اهمیت دادن مسائل شرعی سخن گفت و افزود: زمانی که برادرم از جبهه برای مرخصی برگشته بود گفت هنوز نصف دینم کامل نشده و باید برای من به خواستگاری بروید، با پیشنهاد ازدواجی که خود شهید داده بود گمان کردیم دیگر به جبهه نخواهند رفت و سرگرم زندگی خواهد شد و طبق خواسته خودش مقدمات اولیه خواستگاری برنامه ریزی و مراسم انجام شد.

نصرتی یادآور شد: بعد از انجام مراسم خواستگاری و نامزدی علی قصد کرد دوباره عازم جبهه شود که با شنیدن این موضوع بسیار عصبانی شدم و سعی کردم با صحبت از رفتن منصرفش کنم و گفتم هنوز خطبه عقد جاری نشده که قصد رفتن به جبهه را دارید، این تصمیم شما باعث عصبانیت من شده و حتی حاضر نیستم با شما صحبت کنم، اما برادرم در جواب من گفتند با این کار دینم کامل شد. عقد تعهدی است که به طرف مقابل داده می شود و اجازه دهید به جبهه برگردم اگر رفتم و برگشتم عقد می کنم و اگر برنگشتم ....

 زمانی که برادرم از جبهه برای مرخصی برگشته بود گفت هنوز نصف دینم کامل نشده و باید برای من به خواستگاری بروید

وی با مرور دوران خدمت برادش شهیدش ادامه داد: دوران خدمتش مربوط به زمان انقلاب بود؛ افراد زیادی در آن زمان از پادگان ها فرار می کردند که علی هم جزو همان گروه ها بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی دوران خدمت خود را در سپاه گذراند. 

نصرتی اظهار کرد: در هر بار اعزام یک ماه یا ۴۰ روز در منطقه بود و بعد به مرخصی می آمد و برای سومین بار که به جبهه اعزام شد، هیچ وقت بازنگشت.

نامه آخرین خبری بود که شهید علی نصرتی از خود برای خانواده فرستاد که در همین خصوص خواهرش یادآور شد: علی تقریبا یک ماه یا ۲۰ روز قبل از شهادتش برای خانواده نامه داد و بعد از آن برای عملیات محرم رفت و دیگر هیچ وقت برنگشتند.

وی افزود: از آن روز تا قبل از خبر تفحصش مانند افرادی که چیزی را گم کرده اند، کلافه بودم و نمی دانستم به کجا مراجعه کنم و چه کاری را انجام دهم.

نصرتی خبر تفحص را پایان سرگشتگی عنوان کرد و افزود: با شنیدن خبر تفحص برادرم احساس شادی و غم با هم در دلم ترکیب شد که نمی توانم آن را تعریف کنم چرا که با این خبرعلاوه بر اینکه خاطرات دوران زندگی اش برایم تجدید شده از طرفی هم خوشحالم که با برگشت پیکر شهید می توانم لحظاتی را کنار مزارش بنشینم و با او درد و دل کنم.

وی نفس عمیقی کشید و ادامه داد: پدر و مادرم هر دو، سال ها منتظر این اتفاق بودند و امید داشتند که علی برمی گردد، دقیقا خاطرم هست که پدرم تا آخرین لحظه عمرش این شعر را زمزمه می کرد، «یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور» و اطمینان دارم اکنون هم پدرم و هم مادرم برادر شهیدم را ملاقت کرده اند و روزی خود را نزد شهید می خورند.

ولی الله نصرتی برادر بزرگتر شهید علی نصرتی است که در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: برادرم در تاریخ ۲۱ آبان ۶۱  عازم جبهه شدند.

وی افزود: علی که در کادر رزمی آرپیچی زن بود، پس از شرکت در عملیات مورد اصابت گلوله قرار گرفت که طبق گفته هم رزمانش زمانی که وی مجروح شد، آن ها مجبور به عقب نشینی شدند و نتوانستند شهید را به عقب برگردانند. زمانی که این خبر به ما داده شد، دو برادرم به منطقه رفتند تا بتوانند پیکر شهید را به شهر برگردانند اما زمانی که آن ها رسیدند اعلام کردند، آن قسمت دست عراقی ها افتاده و نمی توان کاری کرد.

همچون حضرت یعقوب منتظر گم گشته خود بودیم

برادر شهید نصرتی گفت: زمانی که پلاک شهید را برای ما آوردند و خبر شهادت به صورت رسمی اعلام شد مجلس ختم را برگزار کردیم.

وی خاطرنشان کرد: شهید در وصیت نامه خود خواست که در صورت فرزند دار شدن اعضا خانواده نامش را زنده کنیم و الان دو علی با سن های ۳۴ و ۳۵ ساله در طایفه خود داریم.

نصرتی گفت: زمانی که علی در کنار ما نبود همچون حضرت یعقوب منتظر گم گشته خود و هر روز در انتظار برگشت پیکرش بودیم. زمانی که خبر تفحصش را دادند حال عجیبی پیدا کردم و خوشحال شدم که وضعیت مفقودالاثری آن به پایان رسید و غصه دلمان تمام شد.

مسئولیت سنگینی را بر دوش خودم احساس می کنم

مرضیه نصرتی فرزند آخر خانواده که یک سال نیم بعد از شهادت برادر شهیدش دیده به جهان گشوده بود در این رابطه به خبرنگار مهر گفت: زمانی که به دنیا آمدم شهید جاویدالاثر شده بودند و با این موضوع آشنا شدم که در خانواده روحی حضور دارد و تنها قاب عکسی در اتاق بود که گفته بودند شهید شده است، اما همه امید داشتند که برادرم برمی گردد.

وی ادامه داد: پدرم همیشه معتقد بود که علی بر می گردد و این حس امیدواری در وجود همه موج می زد.

نصرتی گفت: با توجه به اینکه بردار و خواهر های زیادی داشتم اما یک ارتباط عجیبی با عکس برادرم و روح او برقرار کرده بودم و به عنوان یک عضو کوچک خانواده که شهید را هیچ وقت ندیده بودم حس می کردم یک هویت واحدی وجود دارد که می توانم با آن ارتباط برقرار کنم.

وی با مرور خاطرات مادرش و حضور در راهپیمایی هایی دوران انقلاب و اتفاقاتی که در دوران دفاع مقدس رخ داده بود، گفت: از نسلی هستم که انقلاب و جنگ را به چشم ندیده ام، اما در خانواده ای بزرگ شدم که با تمام وجودشان این حس و روح را به من منتقل کردند که باعث افتخار من است و امیدوارم به عنوان خواهر شهید رسالت و نقشی که بر عهده دارم را به خوبی در جامعه ایفا کنم.

خواهر شهید ادامه داد: زمانی که خبر تفحص شهید توسط برادر بزرگم به من داده شد بی اختیار اشک ریختم، حسی عجیب و ناشناخته بود. انتظار به پایان رسیده بود، انتظاری که برای امیدواری برگشت علی داشتیم دیگر به پایان رسیده است.

وی افزود: اکنون مسئولیت سنگینی را بر دوش خودم احساس می کنم و تلنگر عمیق در وجودم زده شد و حس می کنم که حالا مسئولیتم برای ادامه راه برادر شهیدم سنگین تر از گذشته است.

گفتنی است مراسم وداع با شهید دفاع مقدس در روز شنبه ۳۱ شهریور همزمان با نماز مغرب و عشا در مسجد جامع شهرستان فاضل آباد برگزار و مراسم تشییع روز یکشنبه یکم مهرماه ساعت ۹ صبح انجام شد. پیکر شهید از مسجد محمدیه علی آبادکتول تا گلزار شهدای امامزاده الازمن بر روی دستان مردم شهید پرور قرار و در گلزار شهدا آرام گرفت.

انتهاي پيام/

نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری گلستان ما در وب سایت منتشر خواهد شد

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد

© کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب گلستان ما با ذکر منبع امکان پذیر است.