به گزارش گلستان ما ؛ دکتر حسن بیارجمندی دانشجوی دکتری دانشگاه روابط بین الملل وابسته به وزارت خارجه روسیه طی مطلب جدیدی که برای سایت گلستان ما ارسال کرده نوشت:

در حالی که جریان رسانه ای که در عقبه تیم مذاکراه کننده کشورهای غربی است؛ با بهره گیری از تجربه رسانه ای مذاکرات کره شمالی در حال انگاره سازی«ملت ایران بدون آمریکا و کشورهای اروپایی نمی‌توان به عزت و پیشرفت برسد!!!» عزت و افتخار 35ساله ملت انقلابی ایران را سیبل ترور رسانه ای خود قرارداده است و ضرورت دارد رسانه های خودی داخلی این چنین جریان انگاره سازی را خنثی و باطل کنند.

اما متاسفانه بعض تصمیمات و در پدیده ای کاملا جدید در ایران و با به خدمت گرفتن شبکه های اجتماعی مجازی موبایل،خود ما در بسط این انگاره سازی مشارکت فعالانه ای نموده ایم و...

انگاره سازی و ابعاد آن

یکی از روشهای عمده جبهه رسانه ای دشمنان انقلاب اسلامی- که در حال حاضر در جبهه های مختلف در حال بکارگیری آن است- انگاره سازی است. این روش براساس تعریف دکتر مولانا به مثابه سازه‌ای ‌ شامل مجموعه‌ای از تصویر جنبه‌های گوناگون یک موضوع در ذهن فرد است. انگاره به مجموعه‌ای از ویژگیها اطلاق می‌شود که شخص تشخیص می‌دهد و یا در ذهن خود مجسم می‌کند.

آنچه از منظر امنیتی به این انگاره سازی-که خود بخش عمده ای از پروژه جهانی سازی را بعنوان بزرگترین تهدید علیه امنیت ملی کشورها را تشکیل می دهد- وجه تهدیدزای می بخشد عبارت است از اولا ساختن تصاویر تصنعی و جعلی براساس ویژگی های مورد نظر کشور مهاجم است ثانیا تغییر مکانیزم فکر و تضعیف قدرت تمیز جامعه هدف براثر بمباران این تصاویر و شکل دادن به ذهنیات و افکار آنان است ثالثا قضاوت و تصمیم‌گیری محتوم که در واقع اجرای حکم و تصمیم از قبل گرفته شده دشمن و اجرای آن توسط جامعه هدف انگاره است.البته نباید این نکته بسیار مهم را از نظر دور داشت که اين انگاره سازی در بیشتر موارد شباهت هايي هم به واقعيت های بیرونی دارد.

همچنانکه در سال 2011 و با توجه به بیداری اسلامی در منطقه شمال آفریقا و دیگر کشورهای عرب، کشورهای غربی و عربی با بدل سازی بیداری اسلامی در سوریه و با به میدان آوردن اجیرشده گان شبه نظامی از بیش 50کشور جهان اولا کلیت این بیداری را به انحراف و خاموشی کشاندند دوما با انگاره سازی از تصاویر خشونت های این گروههای تروریستی به اسم انقلاب و انقلابی وهمچنین اسلام و حکومت اسلامی،به اهداف جنگ تمدن های خود در این منطقه تا حدودی دست یافتند و اکنون بطور خاص پروژه ای نرم براساس پرونده سازی جعلی هسته ای برای از کار انداختن مُولد اصلی این بیداری اسلامی یعنی انقلاب اسلامی در ایران در دستور کار دارند.

البته موضوع مذاکرات هسته ای و بهره برداری از آن از سوی کشورهای غربی ابعاد مختلفی دارد و آنچه در این مقاله مورد نظر ما می باشد صرفا کارکرد رسانه ای تیم مذاکره کننده غربی و اهداف آنان است و هیچ نظر و دیدگاهی در خصوص اصل مذاکرات و عملکرد تیم ایرانی در این مقطع نداریم و ضرورتی هم به ورود نیست.

هدفگذاری اصلی رسانه ای تیم مذاکره کننده غربی

همچنانکه اشاره نمودیم «جبهه استکبار لیبرالِ تِرورکراسی» در سومین سطح از تقابل با «بیداری اسلامی » در این منطقه،بر روی مولد اصلی این بیداری یعنی انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن – که می تواند مجددا این پیکره را از این هیپنوتیزم غرب رهایی بخشد- زوم و از اواخر سال 2012 پروژه آن را بعنوان یکی از پیوست های اصلی مذاکرات هسته ای با ایران قرارداده اند.

در تمام این سالها تا کنون از تحلیل کلیه تصویر سازی های تیم مذاکره کننده غربی و تحلیل تیترها و محتوی اخبار پیرامونی آن که بنظر می رسد با هوشمندی خاصی همچون بازی های جام جهانی فوتبال حق پخش انحصاری خبر آن را خریداری و منحصرا رسانه های اصلی غربی آن را پوشش می دهند؛بنحوی که بخش اعظم منبع اخبار و اطلاعات رسانه های داخلی ما را تشکیل می دهد(جز اصلی و بسیار حیرت انگیز انگاره سازی که حتی در تغییر محاسبات بعض اشخاص همین جریان یکسویه رسانه ای تاثیر عمیق گذاشته است) عبارت است از انگاره سازی از تصویر: «ملت ایران بدون آمریکا و اروپا نمی‌توان به عزت و پیشرفت برسد!!!»

در برابر تصویر واقعی از 35سال مجاهدت یک ملت که خود بزرگترین نقطه قوت و یکی از مولفه های اصلی الهام بخشی به حوزه بیداری اسلامی است و مقام معظم رهبری مدظله العالی بارها و از جمله در31 ارديبهشت 1393 در مراسم دانش آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) بدان تاکید نموده اند.

در فرازی این بیانات و در اثبات پوششی بودن مذاکرات هسته ای 1- معظم له با اشاره به سخنان برخی مقامات امریکایی مبنی بر باقی ماندن تحریم ها حتی پس از توافق احتمالی هسته ای خاطرنشان می کنند: «همانگونه که بارها گفته ایم، موضوع هسته ای فقط یک بهانه است و اگر نباشد بهانه های جعلی دیگری مانند حقوق بشر، حقوق زنان و مسائل دیگر مطرح خواهد شد.»

2- در ارتباط با تصویر واقعی تولید کننده بیداری اسلامی و حتی دیگر ملل آزادی خواه می فرمایند:«امروز جبهه استکبار از پيشرفت هاي ملت ايران و نظام اسلامي که بدون اتکاء به آمريکا و قدرت هاي غربي و با تکيه بر ظرفيت ها و توانايي هاي داخلي بدست آمده، بشدت عصباني است و ما در پاسخ به آنها همان جمله معروف شهيد بهشتي را تکرار مي کنيم که از عصبانيت بميريد.»

معظم له علت اصلي اين چالش ها را توان پيشرفت و استحکام و اقتدار روزافزون در نظام اسلامي دانستند و تأکيد کردند: ملت ايران بواسطه پيروزي انقلاب اسلامي، 35 سال است که در مقابل عادت نفرت انگيز و زشت نظام سلطه براي تقسيم دنيا به سلطه گر و سلطه پذير ايستاده و به همين علت، قدرت هاي زورگو و باج گير بين المللي و در رأس آنها آمريکا برآشفته و خشمگين شده اند.»

همچنین ایشان در ارتباط با اثربخشی این تصویر واقعی از انقلاب و نظام برآمده از آن در 35سال گذشته می فرمایند:«البته همين ايستادگي، موجب شيفتگي ملت هاي دنيا بسوي ملت ايران شده است و حتي بسياري از دولت هايي هم که جسارت ايستادگي در مقابل قدرت هاي زورگو را ندارند، از ايستادگي نظام جمهوري اسلامي خرسند هستند و آن را تمجيد مي کنند»

معظم له با تاکید مجدد بر این مطلب که :«ملت ايران توانايي هاي خود را در ميدان هاي مختلف اثبات کرده و نشان داده است که بدون تکيه بر امريکا هم مي توان به پيشرفت هاي علمي و اجتماعي و نفوذ بين المللي و عزت سياسي دست پيدا کرد.»

دو نکته اساسی که در ارتباط با این موضوع مقاله می باشد را مورد اشاره قرار می دهند.اولا اینکه« ملت ايران راه درست را انتخاب کرده است و به مسير خود ادامه خواهد داد و اکثريت دنيا نيز با اين ملت است. »

دوما با اشاره به تلاش هميشگي امپراطوري خبري استکبار براي جلوگيري از رسيدن آوازه پيشرفت ها و موفقيت هاي ملت ايران به گوش جهانيان، می فرمایند: با وجود همه اين تلاش ها، امروز جمع کثيري از مردم دنيا به ملت ايران اعتماد دارند و اين ملت را ستايش مي کنند.» بنابراین بطور خاص جامعه هدفی که در انگاره سازی رسانه ای تیم مذاکره کننده غربی می بایست مورد هدف قرار بگیرد عبارت است از:

الف سطح داخلی: راه درستی که ملت ایران انتخاب کرده است و اختلال و تردید در دستیابی به افق آن.این سطح از عملیات بطور خاص همچنانکه در مقاله«مشروطیزه کردن انقلاب اسلامی » بیان داشتیم ؛مقام معظم رهبری در بررسی علل و عوامل شکست نهضت مشروطیت ،برآیند نهایی آنرا بی تفاوتی مردم در نتیجه اختلاف و به تعبیر ایشان سرد شدن و عدم باور پذیری به قابلیت تحقق اسلام در آن مقطع دانستند و این خود منجر به خارج شدن لشگر اصلی حرکت مشروطه(مردم) از دست صاحبان اصلی آن یعنی رهبران دینی شد!

ب-سطح خارجی: اعتماد و باور اکثریت مردم در اقصی نقاط جهان نسبت به این مطلب که جمهوری اسلامی ایران بدون تکيه بر امريکا توانسته است به پيشرفت هاي علمي و اجتماعي و نفوذ بين المللي و عزت سياسي دست پيدا کند.

تاکتیک های انگاره سازی

براساس جمع بندی موجود از تحرکات رسانه ای تیم مذاکره کننده غربی و تمامی رسانه های خارجی و همسو داخلی آنان بطور خاص ،تاکتیک های ذیل از جایگاه خاصی برخوردار می باشند:

1- مشابهت سازي

این تاکتیک با توجه به بکارگیری آن در جنگ روانی در فضای تهدیدات سخت آمریکا از دوران ریاست جمهوری جرج بوش پسر(در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات متحده آمریکا) با قراردادن جمهوری اسلامی در کنار کره شمالی بعنوان محور شرارت( Axis of Evil) مورد توجه بوده است و در این جنگ نرم اخیر و به منظور انگاره سازی از این که«ملت ایران بدون آمریکا نمی‌توان به عزت و پیشرفت برسد!!!»

بطور خاص در تاریخ30 فروردین92 با تصریح به این عبارت "نگران برنامه هسته‌ای ایران و کره شمالی هستیم"در بیانیه پایانی 5+1 آنرا در سطح نرم کلید زدند.این مشابهت سازی با کره شمالی از این جهت صورت می گیرد که بطور مستقیم با دادن آدرس اشتباه تمام انگاره سازی ها از جریان مذاکرات هسته ای با کره شمالی از سال 1985تا 2012 در سطح بین المللی(هدفگذاری شده توسط تیم رسانه ای مذاکراه کننده غربی) به ذهن مخاطب خارجی - که مهمترین و محوری ترین بخش جامعه هدف تیم رسانه ای مذاکره کننده غربی است- القا می شود.

اما از مشابهت سازی تمام آن انگاره ها علیه کره شمالی در این یکسال گذشته،چند انگاره بطور بسیار معنا داری در فضای رسانه های داخلی و خارجی و در دو مقطع بسیار حساس یعنی پس از امضای برنامه اقدام مشترک در سال گذشته و تمدید مذاکرات هسته ای در سال جاری از برجستگی خاصی برخوردار شد. با این توضیح که در برنامه مذاکرات هسته ای کره شمالی یک انگاره سازی جهانی در این سالها شکل گرفته است که امروز از هرکسی در مورد این کشور سئوال کنید براساس آن انگاره سازی قضاوت می کند و آن عبارت است از فقر غذایی که در تحت مذاکره در برابر دریافت غذا!انگاره سازی شده است؟ بر همین انگاره یک انگاره نیز در ارتباط با فضای داخلی ایران براساس چند واقع و رویداد مشابه سازی شد .

این وقایع عبارتند از1-سبد کالا و به تصویر کشیدن صف های طولانی و نوع واکنش های اجتماعی که امکان مدیریت آن وجود داشت2- خرید کالاهای اساسی از 4 شرکت با مالکیت آمریکایی!!! موضوع نامه 17 اسفند 92 احمد توکلی به رئیس جمهور3- طرح موضوع سبد کالای امنیت غذایی! برای 10میلیون ایرانی و امکان افزایش آن 4- افزایش قیمت نان در این مقطع حساس!!!

این تصاویر و انگاره سازی از آنها بالاخص در طریق جدید آن یعنی طنز سازی از آن در فضای مجازی شبکه های مجازی موبایلی دو سطح خارجی و داخلی هدفگذاری تیم رسانه ای مذاکره کننده غربی را بنحو اعجاب انگیزی تامین کرده است و بعنوان کسی که در حوزه رسانه بیش از 8سال فعالیت دارم می خواهم بگویم ما در تهدیدزا ترین مرحله انگاره سازی: «ملت ایران بدون آمریکا نمی‌توان به عزت و پیشرفت برسد!!!» قرار داریم و اگر با این انگاره سازی در همین ایام و زمان باقی مانده تا 22بهمن سال جاری مقابله هدفمندی صورت نگیرد باید در تیرماه سال 94منتظر قضاوت های بسیار خطرناکی براساس این انگاره ها باشیم.

2- تغيير تابلو

این تاکتیک در زمره اقتضائی ترین تاکتیک های انگاره سازی است و براساس استعدادها و توانمندی کشورهای طراح و همچنین شرایط و موقعیت داخلی کشور هدف تغییر می کند.حقیقت این است که تا سال 84بطور خاص تابلو تحریم و تهدید به حمله نظامی روی میز آمریکا بوده است و حتی این تابلو بصورت نمایشی چندین بار در این دولت بالا برده شد ولی بطور کلی باید گفت این دو تابلو تحریم و تهدید نظامی حداقل در سطح داخلی ایران کهنه، سوخته شده اند و دیگر آن کارآیی لازم را ندارد.

بالاخص اینکه با بیداری اسلامی در منطقه و تحولات بسیار عمیق پیرامون مرزهای جمهوری اسلامی و آشکار شدن قدرت نرم جمهوری اسلامی در بسیج نیروهای مردمی اعم از سنی و شیعه در کشورهای مختلف در مبارزه با تروریسم؛بسیاری از معادلات نظامی تغییر و نوعی خاص از توازن قدرت در منطقه ایجاد کرده است ؛بنحوی که محاسبات فرماندهان و اتاق های فکر آنان را از جمله موسسه رند را با شگفتی مواجه و توجه آنان را در وهله نخست متوجه همین محیط پیرامونی نموده است.

اقدمات نظامی نیابتی علیه کشورهای متحد و جریانات همسو با ایران و همچنین جریان سازی رسانه ای علیه مغز متفکر این سازماندهی عظیم یعنی سردار قاسم سلیمانی در این راستا تحلیل می شود که البته خود نیاز به یک تحلیل جداگانه ای دارد که ما به زودی به آن خواهیم پرداخت.

بنابراین در این مقطع با پایین آوردن نیم بند تابلوهای جنگ و تحریم(نیم بند از این جهت که در محیط پیرامونی و عمق استراتژیک جمهوری اسلامی آنها در حال جنگ نیابتی هستند و اگر به اهداف مورد نظر خود دست یابند تابلو جنگ را حتی با دستیابی به توافق بالا خواهند آورد) ؛تابلو صلح و اهتمام به روش های مسالمت آمیز را بالا آورده و بطور خاص با برجسته سازی اصطلاح«Talk» در سطح بین المللی، و « صلح و آشتی» در سطح داخلی به بخشی از اهداف خود که از الزامات مشابهت سازی است دست یافته است و حتی در محاسبات بعض مسئولین کشور تغییرات بنیادی ایجاد نموده اند؛

موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی، تیرماه سال جاری در دیدار مسئولان، کارگزاران و جمعی از مدیران ارشد دستگاههای مختلف کشوری و لشگری، ضمن هشدار نسبت بدان و با اشاره به ناکارآمدی دو ابزار اصلی دشمن یعنی «تهدید نظامی» و «تحریم» ،راهکارهایی ارائه می نمایند: تحریم را باید با مجاهدت در باب اقتصاد مقاومتی خنثی کرد و تهدید نظامی نیز به علت مقرون به صرفه نبودن، در حد تهدید لفظی باقی می ماند.

مسائلی مانند کشتار مردم و قتل و جنایت و غارت، هیچکدام عامل بازدارنده ای برای امریکایی ها محسوب نمی شود بلکه واقعیت این است که حمله نظامی، امروز برای امریکا مقرون به صرفه نیست به همین علت ناظران و آگاهان جهانی نیز مانند ملت ایران، تهدیدهای آن را جدی نمی گیرند.»

3- تكرار ادعا

در اين تاکتیک بر خلاف تاکتیک های دیگر از جمله مشابهت سازی که ایران در کنار کره شمالی بعنوان یکی از کشورهای دارنده سلاح هسته ای قرار داده می شود و بصورت ضمنی آنرا متهم می کنند؛بصورت صریح و براساس توهماتی- که هیچ سند و مدرکی برای آن وجود ندارد- ایران را دائم به حرکت یا داشتن توان برای رسیدن به چنین وضعیتی متهم می کنند.این تکرار توهم آمیز علاوه بر انگاره سازی ،خود بعنوان تنها عامل نگاه دارنده وضعیت موجود برای تداوم مذاکرات هسته ای پرفایده برای غرب بکار می رود و تکرار این ادعا برای تیم مذاکره کننده غربی از اهمیت بسیاری برخوردار است .

4- جريان سازی موازي در کشور هدف

تاکتیک جریان سازی موازی یا دو قطبی سازی از این جهت واجد اهمیت است که علاوه بر اینکه یک بستر برای یارگیری از کشور هدف، نقش اساسی را ایفا می کند و بنحوی آنان زبان گویای جریان رسانه ای رقیب در داخل آن کشور می شوند بلکه اولا خود وسیله برای سنجش و دریافت واقع گرایانه از زمان اجرای نقشه نهایی است ثانیا نقش پیاده نظام دشمنان را در ساعت صفر ایفا می کنند.

البته این یک قاعده کلی در جنگ های روانی است که جریان موازی زمانی شکل می گیرد که جریان اصیل(در مورد ایران جریان انقلابی و مومن به نظام جمهوری اسلامی) در میدان حضور نداشته باشد و ازینرو بطور خاص صرف نظر از فضای داخلی که ممکن است به طرح مباحث حاشیه ای مبدل شود –بطور خاص شاهدیم «جریان رسانه ای امپراطوری ترورکراسی» از مهر ماه سال جاری جریان سازی خاصی علیه جریان مومن در ارتباط واهی با پرونده موسوم به اسیدپاشی و دیگر حوادث مشابه از جمله ضرب و جرح چند زن در یکی از شهرها و...آغاز کرده اند.تا از این طریق با کمک یک جریان داخلی نسبت به حذف کامل این جریان اقدام تا زمینه برای شکل گیری جریان موازی فراهم گردد.

آنچه بعنوان نتیجه این مطلب مورد نظر ما می باشد ضرورت اهتمام ویژه جریان رسانه ای خودی در تقابل با جریان انگاره سازی«ملت ایران بدون آمریکا نمی‌توان به عزت و پیشرفت برسد!!!» و تاکتیک های پبچیده آن است چراکه توجه و پرداختن غالب به اصل مذاکرات و مفاد توافقات و نتایج آن بنظر می رسد خود بازی کردن در پازل جريان سازی موازي در کشور است .